تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
تکاب خبر و آدرس
tekab.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
کشیدن سلاح روی محیطبانان در حال انجام وظیفه، جرم محسوب میشود و مستوجب پیگرد قانونی است.
رئیس روابط عمومی محیط زیست مازندران با بیان اینکه پرونده یکی از فوتبالیستهای ملیپوش مازندرانی به دلیل شکار غیرمجاز در دادگاه رامسر در حال بررسی است، گفت: این فوتبالیست به همراه یکی از دوستانش با یکی از محیطبانان درگیر و ضمن تهدید وی از محل متواری شده است.
به گزارش جنوب نیوز، سیدمحمود هادیان در گفتوگو با سایت محیط زیست ایران، در تشریح پرونده این شکارچی غیرمجاز اظهار کرد: تیرماه سال جاری محیطبانان یگان حفاظت محیط زیست رامسر در حین گشتزنی در ارتفاعات این شهرستان (منطقه کوهستانی لپاسر) با این فوتبالیست و یکی دیگر از همراهانش که هر دو مجهز به سلاح گلولهزنی دوربیندار بودند برخورد و از آنان درخواست مدارک حمل سلاح کردند که شکارچیان با تهدید اسلحه علیه محیطبانان از محل متواری شدند.
وی با اشاره به اینکه در این خصوص پروندهای تشکیل و در محاکم قضایی آن شهرستان در حال رسیدگی است، افزود: کشیدن سلاح روی محیطبانان در حال انجام وظیفه، جرم محسوب میشود و مستوجب پیگرد قانونی است.
محمدرضا نیاستی - رئیس اداره محیط زیست شهرستان رامسر - نیز در این باره گفت: در سه روز گذشته محیطبانان یگان حفاظت محیط زیست رامسر در گشتزنی های خود در ارتفاعات این شهرستان مجددا با این فوتبالیست و گروهی از شکارچیان همراه وی برخورد کردند که در منطقه شکار ممنوع حضور داشتند.
وی افزود: همچنین روز یکشنبه هفته جاری یکی از ماموران یگان حفاظت شهرستان رامسر که در برخورد با همان فوتبالیست مشهور تیم ملی حضور داشته در حال تردد در خیابان به همراه فرزند سه سالهاش بوده که ناگهان مورد ضرب و شتم سه نفر از شکارچیان قرار گرفت که جراحاتی به وی وارد و موجب وحشت فرزند خردسالش شدند.
وی از مقامات قضایی استان و شهرستان رامسر خواست تا با رسیدگی جدی و سریع به این پرونده، از محیطبانان پرتلاش و زحمتکش که با پایینترین دستمزد از مواهب الهی و طبیعی کشور حفاظت میکنند، حمایت قانونی و با متخلفان به شدت برخورد کنند.
پیشینه اداره ورزش و جوانان شهرستان تکاب ( تربیت بدنی سابق )
به نقل از برخی پیشکسوتان ورزشی شهرستان تکاب آقای شمس الله حضرت زاده اولین رئیس اداره و بعد از ایشان آقای ظریفی بودند
اداره ورزش و جوانان شهرستان تکاب به روایتی در سال 1336 تأسیس شد که ساختمان اداری آن در خیابان شهید چمران کنونی جنب مدرسه محمدیه بود . فرزین ظریفی به عنوان رئیس اداره همچنین شهردار شهر تکاب بودند آقای محمد حسین قرینی در آن موقع به عنوان تنها نیروی تربیت بدنی بود که هم در محل اداره و هم سرایداری تنها مکان ورزشی شهر یعنی زورخانه پوریای ولی بودند در سال 1355 محل اداری اداره ورزش و جوانان به میدان آزادی واقع در مسیر شریف آباد کنونی پشت حمام عمومی شهر در محل ساختمان آقای محمد واحدی انتقال یافت ، در آن زمان آقای علیار از بوکان به عنوان رئیس اداره و محمد حسین قرینی همچنان به عنوان کارمند اداره بودند .
اول مهر سال 1357 آقای سلطانعلی عباسزاده و محمد حسین قرینی به عنوان کارمندان اداره مشغول خدمت بودند
سال 1360 سلام الله ناظری از شهرستان میاندوآب به عنوان مسئول و سرپرست اداره ورزش و جوانان شد و که ایشان به عنوان حسابدار در میاندوآب در استخدام سازمان بودند . در آن سال ساختمان اداری در میدان قلم کنونی در ساختمان مسکونی آقای انصاری بود . آقای بایزید قاسمی در سال 1359 به عنوان کارگر خدمات در اداره استخدام شدند و آقای فتحعلی بدخشی نیز در سال 1360 به عنوان مأمور از بخشداری به اداره ورزش و جوانان منتقل شدند .
آقای عبدالله بهادری بعد از سلام الله ناظری به عنوان سرپرست موقت اداره معرفی شدند که به مدت نزدیک به دو سال در این سمت بودند . در سال 1362 محمد باقر محمد یاری به عنوان مأمور از سپاه به اداره ورزش و جوانان منتقل و در سمت رئیس اداره مشغول کار شدند که به مدت 2 سال در این سمت بودند در این سالها آقای عباسزاده به عنوان حسابدار اداره بودند . آقای نوروزی در آن هنگام به عنوان ماشین نویس ( تایپیست ) از بخشداری به اداره ورزش و جوانان منتقل شده بودند .
در سال 1364 آقای سلطانعلی عباس زاده به مدت 5 سال به عنوان رئیس اداره معرفی شدند که در مدت ریاست ایشان محمد حسین قرینی به عنوان اولین کارمند بازنشسته از اداره ورزش و جوانان ( تربیت بدنی سابق ) باز نشسته شدند .
سال 1366 آقای تقی فیضی و 1367 آقای محمد علی شجاعی در اداره به عنوان کارمند استخدام شدند .
اول تیر ماه 1368 سید جواد حسینی به عنوان رئیس اداره از طرف اداره کل ورزش و جوانان معرفی شدند .
در سال 1370 آقایان منصور اقیانوسی و محمد رضا کاکایی به استخدام اداره در امدند .
در سال 1371 کارکنان اداره تربیت بدنی سابق ( ورزش و جوانان کنونی ) عبارت بودند از 1- سید جواد حسینی به عنوان رئیس اداره 2- سلطانعلی عباس زاده 3- فتحعلی بدخشی 4- بایزید قاسمی 5- محمد علی شجاعی 6- محمد رضا کاکایی 7- منصور اقیانوسی 8- علی احتساب
در سال 1373 آقای پرویز علی درویش نژاد به عنوان رئیس اداره معرفی شدند و آقایان حمید بنی اردلان و روح الله نصیری به استخدام اداره در آمدند . آقای درویش نژاد تا اواخر سال 1375 به عنوان رئیس اداره بودند
مهندس ابراهیم کان سخا بعد از آقای درویش نژاد به عنوان سرپرست اداره معرفی شدند که سرپرستی ایشان 6 ماه طول کشید و در تاریخ 24/9/75 آقای اسماعیل عشقی به عنوان رئیس اداره مأمور از سپاه به استخدام اداره در آمد . در سال 1379 آقای سید جواد حسینی دوباره به مدت 18 ماه رئیس اداره شدند و بعد از ایشان علی خلیلی معاون کنونی توسعه منابع انسانی اداره کل ورزش و جوانان استان نزدیک به یک سال به عنوان رئیس اداره بودند .
در سال 1382 آقای امیر حسین طباطبایی از شهرستان خوی به مدت 2 سال به عنوان رئیس اداره معرفی شدند و در سال 1384 آقای فتحعلی بدخشی به عنوان رئیس اداره معرفی شدند که تا سال 1386 ادامه داشته است و در سال 1386 حبیب الله قربانی از اموزش و پرورش به عنوان رئیس اداره ورزش و جوانان مشغول کار شدند . در سال 87 آقای سلطانعلی عباس زاده بازنشست شدند و در19 مرداد سال 1390 آقای سجاد بیرامی از میاندوآب با مدرک کارشناسی ارشد تربیت بدنی و علوم ورزشی به عنوان رئیس از طرف اداره کل ورزش و جوانان استان معرفی و کارکنان اداره در حال حاضر1- بایزید قاسمی 2- محمد رضا کاکایی 3-حمید بنی اردلان 4- منصور بابازاده 5- ذکریا امانی ( انتقالی از کلان شهر به اداره ورزش و جوانان تکاب طبق مصوبه هیأت وزیران از دانشگاه تهران )
همچنین اماکن و فضای ورزشی اداره ورزش و جوانان در قبل و بعد از انقلاب اسلامی عبارتند از :
قبل از انقلاب : سالن 100 نفری ، سالن پوریای ولی ( زورخانه )
بعد از انقلاب : 1- سالن کشتی 2- سالن رزمی 3- استخر سرپوشیده 4- سالن 2000 نفری 5- سالن 1000 نفری 6- سالن ورزشی احمد آباد 7- سالن ورزشی دورباش 8- سالن ورزشی غدیر 9- سالن کوثر 10- زمین چمن فوتبال 11- زمین خاکی اغولبیک 10 –سالن نیایش
تعداد هیئت های ورزشی در حال حاضر : 32 هیئت ورزشی
اداره ورزش و جوانان شهرستان تکاب در 8 سال جنگ تحمیلی ورزشکاران شهید را تقدیم به وطن نمودند که اسامی آنها با رشته هایشان عبارتند از :
ردیف
نام و نام خانوادگی
نام پدر
ت . ت
تاریخ شهادت
محل شهادت
رشته ورزشی
عناوین کسب شده
1-
نصیر نوروزی
یدالله
7/4/42
12/12/64
فاو
فوتبال
-
2-
مجید برزگر
علی
8/10/38
20/10/65
شلمچه
کشتی
استانی
3-
محمود رستمی
مراد علی
3/2/36
13/4/60
احمد اباد
کشتی
شهرستانی
4-
مجید شمس
عزت
28/3/34
1/4/59
احمد اباد
کشتی
استانی
5-
عطاءالله ملکیان
توفیق
10/7/38
1/10/61
کانی سفید
کشتی
استانی
6-
عربعلی بدخشی
عباسعلی
8/3/45
21/4/67
زبیدات
کشتی
استانی
7-
محمود خیری
حمید
12/9/40
11/8/62
پیچاقچی
فوتبال
منتخب
8-
اصلان نوریان
یدالله
20/2/48
29/10/61
گیلان غرب
فوتبال
-
9-
رزاق حامدی
رضا قلی
20/7/45
23/9/62
اندیمشک
فوتبال
-
10-
حمید صبری
عبدالحسین
10/1/49
2/10/65
چنانه
کشتی
استانی
11-
نوید قاسمی
سیف الله
22/7/43
19/10/65
شلمچه
دو چرخه سواری
منتخب
12-
یونس رحیمی
قربانعلی
12/4/46
25/10/65
شلمچه
کشتی
استانی
13-
ابوالفضل پرچمی
عباس
3/4/36
14/5/60
شلمچه
کشتی فرنگی
استانی
14-
فرج الله قاسملو
اسماعیل
22/7/46
21/4/67
فکه
کشتی
استانی
15-
محمود حمدی
احمد
1/6/50
30/10/65
سومار
فوتبال
استانی
16-
عباس عظیم نیا
محمد
12/1/40
4/8/60
سوسنگرد
فوتبال
استانی
17-
بهمن کریمی
احمد
فوتبال
آموزشگاه استانی
18-
بهرام بیگدلو
محمد
1346
1367
سومار
پینگ پنگ
آموزشگاه استانی
19-
رضا بیگلری
کشتی
نقل قول از طرف کارکنان اسبق اداره ورزش وجوانان(تربیت بدنی سابق)
نوشته فوق از وب ادره ورزش کپی شده و در ضمن ورزش تکاب بعد از این شهدای گرانقدر قهرمانان
جانبازی در سطح ایران معرفی کرده جانباز احمد مرادی قهرمان اسبق والیبال و دروازبان فوتبال و
رشته تنیس روی میز الان نفر دوم ایران در کلاس ب56 می باشد . جانباز محسن شاداب قهرمان
کشتی پیشکسوتان جهان وایران و استان و امیر رضوانی جانباز و قهرمان کشتی استان و و دانشگاههای
ایران و قهرمان 9 دوره پرتابها و دو میدانی و وزنه دانشگاههای ایران و نفر دوم پایتخت و مربی فدراسیون
در بدنسازی و مدیر باشگاه ورزشی جهاد کشاورزی و اسامی دیگر چون جانباز یحیی صادقی فوتبال
طی جلسه ای مهندس قهرمانی فرماندار تکاب حسن عباسی را بعنوان معاون فرماندار تکاب معرفی کردند.
در این جلسه قهرمانی فرماندار تکاب ضمن گرامیداشت هفته مبارک دولت و تبریک روز کارمند گفت: خدمت به خلق عبادت است و وظیفه ما مسئولین بعنوان خادمین ملت اینست که با تلاش شبانه روزی و رفع مشکلات در جهت جلب رضایت خداوند متعال کوشش کنیم.
مهندس قهرمانی انتقاد سازنده را از عوامل رشد و ترقی در سازمان عنوان و افزود: با گوش دادن به انتقادات سازنده می توان نقایص و کمبودها را برطرف و با ایجاد جو صمیمیت و تفاهم در بین کارکنان در محیط اداره کارائی و اثربخش را بالا برد.
در ادامه حسن عباسی معاون فرماندار تکاب هم توفیق خدمت در مسئولیت جدید را به برکت انقلاب ،روح امام خمینی (ره) و در سایه دولت تدبیر و امید و حسن اعتماد فرماندار محترم دانست و با اشاره به مطالبی از نهج البلاغه گفت: تودیع و معارفه انتقال امانت الهی است و آنچه که در این بین می ماند عمل احسن فرد است و انشاء الله توفیق آن را پیدا کنیم که در خدمت به مردم انقلابی و شهید پرور تکاب موفق باشیم.
در پایان ابلاغ حسن عباسی از سوی استاندار محترم توسط مهندس قهرمانی فرماندار تکاب به ایشان تقدیم گردید.
بمناسبت گرامیداشت هفته مبارک دولت مراسمی با حضور مهندس قهرمانی فرماندار تکاب، حاج آقا محمدی امام جمعه تکاب و جمعی از مسئولین و کارمندان این شهرستان در محل مسجد جامع تکاب برگزار شد.
در این مراسم حاج آقا محمدی امام جمعه تکاب ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان رجائی و باهنر و تبریک هفته دولت گفت: این دو شهید اوج ایثارگری اخلاق و تزکیه نفس بودند و ملت ایران با دل و جان آنها را درک کرده بودند.
حاج آقا محمدی اعتقاد و ایمان به ولایت فقیه را از ویژگی های بارز این دو شهید عنوان و افزود: رجائی و باهنر فرزندان این ملت بودند که در مکتب امام خمینی (ره) تربیت یافته و قبل از پیروزی انقلاب برای به ثمر نشستن نظام از خود فداکاریها و ایثارگریهای بسیاری نشان داده بودند.
تيم ملي واليبال ايران در نخستين ديدار خود در مسابقات قهرماني مردان جهان موفق به شکست تيم مدعي ايتاليا شد.
به گزارش "ورزش سه"، شهر کراکوف لهستان، شاهد قد علم کردن مجدد یک تیم مدعی بود؛ ایران. تیمی که توانست ایتالیا مدعی را با نتیجه سه بر یک شکست دهد و سه امتیاز این مسابقه را به حساب خود بریزد.
ملی پوشان والیبال ایران با پیروزی در این دیدار، شکست دیدار رده بندی لیگ جهانی سال 2014 در فلورانس ایتالیا را نیز جبران کردند. ستاره های ایران در ست نخست این دیدار 25 بر 16 ایتالیا را مغلوب کردند اما در ست دوم 25 بر 23 مغلوب شدند. برج های والیبال ایران در ست های سوم و چهارم نیز با امتیازهای 25 بر 21 و 25 بر 22 به پیروزی رسیدند تا در نهایت سه بر یک تیم پیروز این مسابقه باشند.
سعید معروف، محمد موسوی، امیرغفور، عادل قائمی، فرهاد قائمی، مجتبی میرزاجانپور و فرهاد ظریف ترکیب آغاز کننده تیم ملی والیبال ایران برابر ایتالیا بودند که تا اواخر ست دوم نیز در زمین به صورت ثابت حضور داشتند.
شهرام محمودی، آرمین تشکری، مهدی مهدوی و میلاد عبادی پور دیگر بازیکنان ایران در این مسابقه بودند که در اواخر ست دوم و ست سوم به زمین آمدند.
با توجه به اینکه تیم های ایران و ایتالیا در صورت صعود به مرحله دوم رقابت های قهرمانی جهان با هم همگروه خواهند بود، سه امتیاز بسیار با ارزش است؛ زیرا در مرحله دوم نیز این پیروزی برای ایران دوباره محسوب خواهد شد.
دو دیدار دیگر در گروه چهارم مسابقات والیبال قهرمانی مردان جهان امروز برگزار می شود که تیم بلژیک از ساعت 19 به مصاف آمریکا می رود و دو تیم پرتوریکو و فرانسه نیز از ساعت 22 و 45 دقیقه با هم روبرو می شوند.
بدون تردید مدیران موفق نقش قابل توجهی در تحول و توسعه کشور ایفا میکنند.در میان مدیران رشتههای مختلف و حوزههای متنوع صنعتی، کشاورزی، اقتصادی، خدماتی و اجتماعی، مدیران واحدها و مراکز آموزشی و پژوهشی مهمترین نقش و خطیرترین رسالت را بر عهده دارند.
اگر از شاخصهای موفقیت یک مدیر در واحدهای صنعتی، کشاورزی و اقتصادی، بالا بودن میزان تولید و کیفیت و مرغوبیت محسوس کالاها در عرضه به بازار است، به یقین صرف فراوانی عده فارغالتحصیلان واحدها و مراکز آموزشی و نمرات بالای قبولی نمیتواند شاخصی قابل ملاحظه در امر مدیریت آموزشی و رهبری مراکز علمی و پژوهشی باشد.چرا که اساسا هدف غایی فرایند تعلیم و تربیت در نظام آموزشی کشور، باید پرورش تفکر علمی و منطقی، تولید علم و شکوفایی خلاقیتها و نوآوریها و به دست گرفتن سر رشته علوم و فنون برتر و نیل به فلاح و رستگاری باشد.لذا در این معنا مدیری میتواند موفق باشد که به رغم برخی نارساییهای آموزشی و مشکلات منابع درسی و یا کاستی و نقصان در امکانات آزمایشگاهی، زمینه رشد و شکوفایی جوانههای خلاقیت را در شخصیت دانشآموزان و دانشپژوهان حوزه مسؤولیت خود فراهم نماید.و الحق که ارزیابی این امر مهم و قضاوت درباره آن کاری است بسیار دشوار، اما لازم و ضروری.
مدیر موفق در واحدهای آموزشی کسی است که شناخت و باور عمیق نسبت به هدفهای تعلیم و تربیت، روشهای پرورش تفکر خلاق و تولید اندیشه برتر و هدایت اخلاقی و معنوی متعلمان داشته باشد، و در این زمینه با معلمان و استادان به شور و رایزنی بنشیند.
مدیر موفق در مدارس و مراکز آموزشی کسی است که بیشترین ارتباط و تبادل فکر و اندیشه را با معلمان و مربیان، به عنوان اصلیترین عوامل مؤثر در تولید اندیشه و تقویت تفکر خلاق و تربیت اخلاقی و متبلور نمودن رفتارهای دینی در شخصیت فراگیران داشته باشد.
مدیر موفق کسی است که از همه امکانات فکری و معنوی و تمهیدات آموزشی و پرورشی حوزه مسؤولیت خود برای متحقق ساختن اهداف و برنامههای متعالی خویش بهره گیرد.
مدیر موفق کسی است که محکمترین حلقه پیوند و مؤثرترین عامل ارتباط متقابل، مؤثر و مفید میان معلمان و اولیای شاگردان خود باشد.
مدیر موفق کسی است که با نیازهای اساسی و ویژگیهای شناختی و روانی و اجتماعی شاگردانش آشنایی کافی داشته باشد و در تنظیم برنامههای کاربردی و اجرایی خود آن را مد نظر قرار دهد.
مدیر موفق کسی است که بیشترین و بهترین اوقات خود را صرف ارتباط و رایزنی با معلمان و مربیان واحد آموزشی خود نموده، به طور مستقیم و غیر مستقیم هدایت کلی برنامهها و نظارت بر حسن اجرای آن را به شایستگی عهدهدار باشد.
مدیر موفق کسی است که بتواند بالاترینجایگاه را از نظر محبوبیت شخصیتی و مقبولیت رفتاری در میان همکاران خود احراز نماید.
مدیر موفق کسی است که بتواند در همکاران و شاکردان واحد آموزشی خود نگرشی مثبت و خوشایند نسبت به محیط آموزشی و انگیزهای غنی و قوی برای تلاش موفقیت آمیز ایجاد کند.
مدیر موفق کسی است که اولیای شاگردان خود را نسبت به هدفها، برنامهها و روشهای آموزشی و تربیتی واحد آموزشی تحت مدیریت خود به خوبی توجیه کند و ضمن همراه کردن آنان با همکاران خود، از امکانات بالقوه و بالفعل ایشان در جهت تحقیق اهداف متعالی واحد آموزشی، به شیوهای مطلوب و با مشارکت اصولی، ضروری، متناسب و برنامهریزی شده بهره گیرد.
مدیر موفق کسی است که همیشه با چهرهای گشاده با همکاران و شاگردان خود ارتباط داشته باشد و با تندی و عصبانیت بیگانه باشد. مدیر موفق کسی است که با اذعان به فطری بودن تأیید پذیری و تشویق پذیری انسانها، در هر ارتباط و در هر گفت و شنودی، با برجسته جلوه دادن نقاط قوت و ویژگیهای مطلوب همکاران و شاگردان، سخن خود را با تکریم شخصیت و تشویق قابلیتهای در خور تحسین ایشان آغاز نماید.
مدیر موفق کسی است که بتواند همواره روحیه نشاط و سرزندگی و تلاش خستگی ناپذیر را در فضای محیط آموزشی خود ایجاد کند، چرا که مدرسه شاد، مدرسه همیشه موفق است.
مدیر موفق کسی است که در محیط آموزشی او خبری از تنبیه و تحقیر، پرخاش و پرخاشگری نیست، و هر چه هست، تکریم و تشویق و تلاش است.
مدیر موفق کسی است که در ارتباطات بین فردی بیشترین ارزش را برای ویژگیهای شخصیتی و تلاش فردی قائل است و نه صرف حاصل کار.برای این مدیر صاحب کارنامه مهم است، نه خودکارنامه.مدیر موفق میداند که خلاقیت و نوآوری برایند هوشمندی، آرامش روان، قدرت کنجکاوی و تخیل، انعطاف پذیری، بیتکلیفی، نشاط و انگیزه تلاش، مطلوب اندیشی، احساس مذهبی و... است.چنین مدیری در عین توجه به قدرت ذهنی و پیشرفت تحصیلی شاگردان، توجه معلمان بصیر خود را به پرورش و تقویت خصیصههای مطلوب شخصیتی ایشان که بستر رویش جوانههای خلاقیت است، جلب مینماید.
مدیر موفق، ضمن احراز صلاحیتهای علمی و تخصصی و برخورداری از بصیرت و بینش و باروری که لازمه کار در محیط آموزشی است، حسن تدبیر که لازمه کار در محیط آموزشی است، حسن تدبیر و تعهد، توکل، خوشرویی، اخلاص و شجاعت، دارای شخصیتی عطوف و مهربان و استوار و با صلابت است.
و مدیر موفق، با خلقیات و احساسات همکاران مأنوس بوده، از بیشترین و مؤثرترین اقتدار مدیریتی برخوردار است.
آخرین ساخته رضا میرکریمی کارگردان تکابی بر پرده سینماها
رضا میرکریمی کارگردان پر افتخار کشورمان که اصلیت تکابی دارد و در یک برنامه تلوزیونی هم به این موضوع اشاره کرده است اکنون در تهران ساکن است ولی خانواده اش اصالتا تکابی می باشند ای روزها فیلم ( امروز ) با بازی پرویز پرستویی را روی پرده سینماها در اکران دارد . این فیلم بسیار زیباست درباره پیش داوری و قضاوت عجولانه در جامعه امروزی فیلمی که البته در ایران ساخته شده ولی موضوعی جهانی دارد .
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: یونس راننده تاکسی کهنهکار، در پایان یک روز کاری به زن جوانی کمک میکند تا به بیمارستان برسد. غافل از اینکه در بیمارستان اتفاقات زیادی در انتظار او است ...
دولـــت تــــدبـیـــروامـیـــــدیــــا بـیــــــــــم و امــیـــــــــــــــد...!!!!!
وقتی روزهایی رو تصور میکنیم که مدیریت اجرایی کشور،در حلقه جمعی نا آگاه ،محصور بود، بی تردید هر لحظه از دولتی که به امید تدبیرش برگزیدیم،برای ما بسی گرانبهاست،خاصه آنکه وقتی به عمق خسارت ها و زیان هایی که در این هشت سال با بی تدبیری بر کشور رفته پی می بریم،این مهم برما بیشتر آشکار می گردد.
این امر برای دولت تدبیر و امید ،موقعیت ویژه ای را رقم زده است که دولت روحانی را در جایگاه یک ناجی قرار داده است،اما این خود نمایانگر نعمتی است که با مشقتی مضاعف همراه شده است و دلیل آن بالا رفتن سطح توقع مردم از دولت فعلیست.حال آنکه دولت، وارث این خسارت هاست و توامان با توسعه ،باید به جبران گذشته نیز بپردازد.
دولت تدبیر و امید که انعکاس بیم و امید مردم نسبت به آینده بود و هست ،می بایست تا آنجا که در توان دارد با استفاده از کاتالیزور تدبیر، از بیم ملت کم کندو به امید آنها بیفزاید و دستیابی به این امر آسان نیست و لذا توصیه همیشگی و مهم بزرگان از جمله آقای هاشمی و خاتمی و دیگر بزرگواران،همانا اعتماد و واقع بینی در کنار تذکر دلسوزانه به دولت است.
نگارنده این تحریر نیز ضمن پشتیبانی قاطع از دولتی که براستی در این 9 ماه بسیار مدبرانه و امیدوارانه تر از دولت قبلی عمل نموده است،انتقاداتی نیز وارد می دانم که با عنایت به حوصله این مقاله،یکی از این انتقادات رو به اجمال عرض می نمایم:
همانگونه که می دانیم مردم در انتخابات 24خرداد،فی الواقع نشان دادند که می بایست حقوقدان و سرهنگ،هر کدام در جای خود قرار گیرند تا پازل توسعه ، عزت و پیشرفت کشور تکمیل گردد و بنابراین اولین و مهمترین توقع و انتظار ما از دولت خدوم تدبیر و امید نیز،عمل به این خواسته مهم و منطقی مردم است که که جناب دکتر روحانی نیز قبل از انتخابات بر روی آن تاکید داشتند .ودرنشست خبری اخیرشان نیز برای چندمین باربرآن صحه گذاردند"فرمانداران وبخشداران ومسئولینی که با شعاروآرمانهای دولت تدبیر وامیدهمسو نیستندبرکنارشوند.....حال که آفتاب اعتدال ازپس سرزمین فام گون امید طلوع کرد وبارقه امید وتدبیر راباانتخاب مهندس قهرمانی به عنوان فرماندار مردم گرا و اعتدال گرادرهمهمه ی بیم وامیدهابراین خاک زرخیز وطوفان زده ارزانی نمود انتظار میرود جناب فرماندار بدون فوت وقت این خواسته به حق مردم وسخنان نافذ آقای رئیس جمهوررا جامه عمل بپوشاند وباانتخاب مسئولین ودست اندرکاران وبخشداران کابینه ای همگون باسیاستهای دولت روحانی تشکیل دهد تاشهر برمدارتوسعه قرارگرفته وبیش ازاین منافع شهر ومردم برپایه ی تحریک وتهدیدوعقد وحقد مسئولی نچرخدوهیچ روستایی وکارگری با تحریک مقام یک بخش راه را برمعدنکاران وتولید واقتصادسدنکند.....!!!!
اگرچه شرایط و موقعیت کنونی دولت وجناب فرمانداردراین شهرقابل درک است امانقطه ی تراژدیک اینست که گریزی ازاین فشارها ورفتارها نیست،لیکن توقع حامیان دولت تدبیر و امید نه از جهت سهم خواهی بلکه آینده نگرانه و دلسوزانه است و این امری واضح و مبرهن است چون آبروی دولت ،آبروی آنها نیز محسوب می شود و دولت،حکم فرزند آنهاست
تاريخ خبر: 29/7/1391 برترينهاي مسابقات كشتي دهمين المپياد ورزشي دانشجويان پسر كشور
روابط عمومي دانشگاه علوم پزشكي تهران : مسابقات كشتي دهمين المپياد ورزشي دانشجويان پسر علوم پزشكي كشور روز جمعه 28 مهر با معرفي برترينهاي اين رشته به پايان رسيد.
به گزارش كميته روابط عمومي دهمين المپياد ورزشي، مسابقات كشتي دهمين المپياد ورزشي دانشجويان علوم پزشكي سراسر كشور طي دو روز متوالي در تاريخهاي 27 و 28 مهر 1391 برگزار شد كه در پايان اين رقابتها و در مرحله فينال دكتر آيتي، معاون دانشجويي فرهنگي وزارت بهداشت و درمان، دكتر محقق معاون دانشجويي دانشگاه علوم پزشكي تهران، دكتر تدين ناظر المپياد، مقدم منش مدير تربيت بدني وزارت بهداشت، كوشكي مدير تربيت بدني دانشگاه علوم پزشكي تهران، دكتر رمضان خاني معاون دانشجويي فرهنگي و دكتر فيروزه اي مدير تربيت بدني دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي، حبيبيان و احسان زاده معاونان فني و اجرايي تربيت بدني و ديگر مديران تربيت بدني دانشگاهها و عوامل مربوط به المپياد ورزشي براي اهداي مدالها و كاپ قهرماني به مربيان، سرپرستان و ورزشكاران رشته كشتي حضور داشتند.
گفتني است نفرات برتر در اوزان مختلف به شرح زير است:
وزن 55 كيلو گرم:
مقام اول : رسول نصيري (دانشگاه علوم پزشكي اهواز)
مقام دوم: سعيد امجديان (دانشگاه علوم پزشكي تهران)
مقام سوم مشترك: مرتضي رحيم نژاد(دانشگاه علوم پزشكي بابل) و علي وحدتيان (دانشگاه علوم پزشكي مشهد)
مقام پنجم مشترك: حميد اردشيري (دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي) و رضا پوربهشت (دانشگاه علوم پزشكي جهرم)
وزن60 كيلو گرم :
مقام اول: علي صادق زاده(دانشگاه علوم پزشكي زاهدان )
مقام دوم: محمد رضا كوه پيما (دانشگاه علوم پزشكي شيراز)
مقام سوم مشترك: مجتبي لطيفي (دانشگاه علوم پزشكي اراك) و سجاد نعمتي (دانشگاه علوم پزشكي دزفول)
مقام پنجم مشترك: حميدرضا طالبي (دانشگاه علوم پزشكي زنجان) و يوسف قيصريان (دانشگاه علوم پزشكي ايلام)
وزن 66 كيلو گرم:
مقام اول: محمد مقامي(دانشگاه علوم پزشكي شيراز)
مقام دوم: محمد خيري نيا(دانشگاه علوم پزشكي بابل)
مقام سوم مشترك: مهران خدائي (دانشگاه علوم پزشكي اراك) و سعيد خزائي(دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي)
مقام پنجم مشترك: حسين حمودي (دانشگاه علوم پزشكي بندرعباس) و عليرضا نوري (دانشگاه علوم پزشكي لرستان)
وزن74 كيلو گرم:
مقام اول: بهرام جلالي (دانشگاه علوم پزشكي قم)
مقام دوم: مسعود سياه باني (دانشگاه علوم پزشكي كرمانشاه)
مقام سوم مشترك : جلال عبدالهي (دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي) و اصغر ميرزائي (دانشگاه علوم پزشكي بندر عباس)
مقام پنجم مشترك: مجتبي ارزشمند (دانشگاه علوم پزشكي جهرم) و مسلم مهدوي (دانشگاه علوم پزشكي بهزيستي)
وزن84 كيلو گرم:
مقام اول: كمال مرتضايي (دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي)
مقام دوم: شهاب اكبري (دانشگاه علوم پزشكي كرمانشاه)
مقام سوم مشترك : علي طلايي (دانشگاه علوم پزشكي مازندران) و ابراهيم قلي نژاد (دانشگاه علوم پزشكي تهران)
مقام پنجم مشترك: علي مهدوي (دانشگاه علوم پزشكي اراك) و هادي غلام زاده (دانشگاه علوم پزشكي اصفهان)
وزن96 كيلو گرم:
مقام اول: محمدجواد نصرتيان (دانشگاه علوم پزشكي ايلام)
مقام دوم: شهرام فكوري نيا (دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي)
مقام سوم مشترك : صفر محمدي باوان (دانشگاه علوم پزشكي تبريز) و سپهر نوابي فر (دانشگاه علوم پزشكي كرمانشاه)
مقام پنجم مشترك: صلاح احمدي (دانشگاه علوم پزشكي قزوين) و مجيد سرلك (دانشگاه علوم پزشكي شهركرد)
وزن120 كيلو گرم:
مقام اول: مسعود نعمت الهي (دانشگاه علوم پزشكي بندرعباس)
مقام دوم: حسين درمياني (دانشگاه علوم پزشكي تهران)
مقام سوم مشترك : حجت نيكنام (دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي) و ميثم عباسي (دانشگاه علوم پزشكي ايلام)
مقام پنجم مشترك: محمدرضا حيدري(دانشگاه علوم پزشكي شيراز) و يونس عبدالعليان(دانشگاه علوم پزشكي اصفهان)
در پايان مراسم نيز از ورزشكاران برتر با اهداي حكم، مدال، كاپ و جوايز نقدي تقدير شد.
در جراید و روزنامه هر دفعه و در هر شرایطی ما می بیتنیم
و میخوانیم دعوای اصلاح طلبان و اطو ل گراین حاکم شده.
نکته: درشرایط فعلی که حضرت امام خامنه ای به وحدت و دوستی
اشاره میکند و می فرمایند از توهین به هم از تخریب دوری کنید.
متاسفانه در این شرایط سخت اقتصادی که خانواده دچار آسیب
سخت و سخت تر شده.آقا ول کنید چپ و راست را ول کنید
که من اصولگرا هستم شما اصلاح طلب بیائید خدائی باشید
بیائید حق باشید و با رهبریت امام خامنه ای کشورمان را آباد و
مردم را از زیر این فشار و غول اقتصادی و گرانی ازاد کنید.
مدیران ارشد مسئولین در هر رتبه ای فقط و فقط به دنبال کسب
قدرت و رایزنی برای دو سه سال بعد هستند که کجا و کی مدیر کل
یا نماینده یک شهر شوند.
آقا به ایران خودرو با سایپا سری بزنید باور کنید یک کارگر و یک
کارمند توان خرید موتور ندارد تا چه رسد به خودرو که دیشب در برنامه
پایش آقای دکتر............ می فرمدوند خوب برای اینکه مرگ و میر کمتر
شود . موتور را حذف و ماشین های یورو 2 و یا 3 را جایگزین کنیم خوب
و آقای محترم دکتر مثالی از هندوستان آوردید و به تولیدات داخلی
کشور هندوستان ایرادی گرفتی خوب شما بگو از پراید(بنز) کنونی که
قیمت پراید ما با بنز مدل 2013 در ارمنستان برابری میکند با کذامین کیفیت
به بازار عرضه میشود. شما پیشنهاد دادید که بیائیم ما ماشین های
کوچک ارزان بسازیم با کیفیت بالاتر مردم موتور نخرند قبول با این
وصف اگر موتور یک ککشته می داد با موتور ارتقا یافته شما ما باید
شاهد مرگ و میر دسته جمعی ملت محروم از ماشین های با کیفیت
خارجی حتی ایرانی قیمت بالای 30 میلیونی باشیم.
خوب این مشکلاتی هست که باید نمایندگان ابرام و پافشاری کنند.
نه شعار بدهند و بعد ماشینی که 100 گران شده را 3 درصد ارزان کنند.
آیا در حق ملت شهید پرور ایران اجحاف نیست شما خودتان ماشینهای
خودتان رو با موتور و پراید عوض میکنید.
حالا به کنار در مبحث بعدی وردو ماشین خارجی برای آرامش پولداراهاست
چون من و یک کارگر چه ماشینی بخریم که بدون گمرک برایمان 20 میلیون تمام
بشود پس بدانید واردات ماشین هم به نفع دولتمردان وکسانی هستند
که میلیاردی معامله و سود میکنند. واقعا برای این ملت شما نماینده و مسئول
هستید یا نه اگر هستید کو و اگر نیستید که ما بهتر از خود شما حستان
میکنیم که بیشتر چالش های سیاسی شما با یکدیگر در مجلس وتلویزیون
و کارخانجات عوام فریبی بیش نیست .
لطفا شما با مردم صادق نیستید ولی با خدای خود با خون شهدا وجانبازان
صادق باشید ببینید قبل از اینکه مدیر باشید چه کسی بودید و چی داشتید.
بازاریان و فروشندگان ما از عدم بازرسی بازرسان اصناف و بازار مطمئن هستند و راحت کالاهای ارزان را به مردم خیلی گران می فروشند همچون صنف
املاک خانه مسکن زمین و یا ماشین و خودرو که کمر مردم را خیلی راحت با این قیمت های گران سخت می شکنند هزینه پول دانشگاه
آزاد و تهیه جهیزیه برای دختر وای به خال کسانی که چندین دختر دم بخت دارند.
در گذشته رسم بر این بود که هنگام بروز حوادثی چون سیل، زلزله، خشکسالی و سرمای شدیدی چون امسال، مردم از اقصینقاط کشور به کمک حادثهدیدگان میشتافتند اما این روزها گویا همچون بسیاری از سنتها که فراموش شده، این سنت نیز به باد فراموشی سپرده شده و منفعت را در این میبینیم که نمک بر زخم مردمی بریزیم که زیر بار سنگین برف و سرما کمر خم کردهاند. از نامهربانی مردم که بگذریم، باید از مسئولان دولتی و مراجع نظارتی این سوال را پرسید که چرا در برابر گرانیهای وحشتناک و غیرقابل توجیه اخیر در استانهای بحرانزده سکوت کردهاند و اقدامی نمیکنند. چرا خبری از برخورد با گرانفروشان نیست.
یک فروشنده به چه حقی به خود اجازه میدهد به بهانه کمبود و سرما،و گرما محصول و کالایی را که در اختیار دارد به دهها یا صد برابر قیمت معمول به فروش برساند. چرا یک راننده تاکسی باید قیمت مسیر را حدود 30 برابر افزایش دهد؟ چرا به جای اینکه امکانات اولیه به سرعت در اختیار مردم قرار بگیرد، آنها باید نان را به قیمت جان بخرند؟ اگر دولت در تهیه اقلام اساسی و ضروری با مشکل روبهرو بود، چرا مانند حوادث مشابه دیگر، از مردم کشور تقاضای کمک به بحرانزدهها را نکرد؟
تمام این اتفاقات ناشی از این است که در شرایط عادی و هنگام بروز تخلفات کوچک و جزئی، برخوردهای قانونی، بایسته و بازدارنده با متخلفان صورت نمیگیرد تا آنها در چنین شرایطی که شهروندان برای زنده ماندن به ابتداییترین مایحتاج مانند نان و آب دارند، آنها را با قیمتهای گزاف بفروشند.
تخصیص اعتبار رکن اصلی عملیاتی کردن اقتصاد مقاومتی است
نماینده مردم شاهیندژ، تکاب و میاندوآب در مجلس شورای اسلامی گفت: تخصیص اعتبار رکن اصلی عملیاتی کردن اقتصاد مقاومتی است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی شاهین پیام ،
مهدی عیسیزاده اظهار داشت: تخصیص اعتبارات لازم برای تحقق اقتصاد مقاومتی در استان ما لازم و ضروری است
وی از راکد بودن واحدهای صنعتی در استان خبر داد و تصریح کرد: برای رونق و توسعه واحدهای صنعتی و همچنین برای ایجاد اشتغال در این واحدها باید اعتبارات لازم تامین شود.
نماینده مردم تکاب و میاندوآب و شاهیندژ در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: در حال حاضر مهمترین مسئله و معضل در آذربایجان غربی، مسئله بیکاری بوده و سیل عظیم بیکاران استان جز با تامین اشتغال پایدار در واحدهای صنعتی و تولیدی بهبود نخواهد یافت.
وی با بیان اینکه اقتصاد مقاومتی دارای سه مولفه اساسی و مهم است، خاطرنشان کرد: بومی کردن اقتصاد، خودکفایی و تامین اعتبار لازم برای راهاندازی واحدهای مورد نظر در اقتصاد مقاومتی سه اصل مهم و اساسی اقتصاد مقاومتی است که هیچ کدام به طور جد در استان ما پیگیری نشده است.
عیسیزاده افزود: استفاده از فرصتهای مهم استان برای جذب سرمایهگذار یکی از راهکارهایی است که مسئولان باید مدنظر قرار دهند و از آن به نحو احسن استفاده کنند.
وی کشاورزی بودن و همچنین وجود جاذبههای گردشگری را یکی از فرصتهای بسیار ارزشمند استان عنوان کرد و افزود: اگر مسئولان استانی بتوانند سرمایهگذاران خارجی و داخلی را برای تامین اعتبار لازم و برآورده کردن اقتصاد بومی جذب کنند اقتصاد استان را بهبود خواهند بخشید.
نماینده مردم تکاب و میاندوآب و شاهیندژ در مجلس شورای اسلامی افزود: بنابر فرمایش مقام معظم رهبری لازمه تحقق اقتصاد مقاومتی مدیریت جهادی مدیران جهادی و عزم ملی ملت است پس بنابراین مردم نیز باید توسط مسئولان در تحقق اقتصاد مقاومتی مشارکت داشته باشند تا بتوانیم علاوه بر توسعه اقتصادی استان منویات رهبری را نیز تحقق بخشیم
ازش پرسیدم چرا ماهواره خریدی تو که بچه ی 5ساله داری براش خیلی بد اوموزی داره
جدا از اون برای خودت هم بده
گفتش من که شبکه های بدش رو نگاه نمی کنیم
گفتم تمامی شبکه های خوب رو هم ایران داره ولی تنها چیزی که در تلویزیون ما نیست بی بند باری
بهم گفت نمی دونم چرا تو انقدر بد بینی
تا چند وقت رفتم تو فکر که شاید من واقعا بد بینم
مدتی گذشت با اینکه دخترش 5 سالش بود همش میگفت بذارین الان فلان فیلم رو داره
برام خیلی عجیب بود که میگفت این دختره با اون پسره دوسته ولی پسر عاشق یکی دیگه بوده
من داشت سرم شاخ در می اورد چون برای همه می شست
داستان تمام سریال های ماهواره رو ریز به ریز برای همه تعریف می کرد
وحتی یک بار مامان و باباش رو زور کرد تا فیلم تا اخر تموم بشه
این دختر الان 8 سالشه ولی مامان و باباش از هم جداشدن
اونم برای یک اتفاق ساده شاید هیچکس باورش نشه
ولی دلیل جدا شدن این پدر و مادر این بوده
که تو یکی از فیلم های ماهواره خانومه گفته عجب پسر خوشگلی و همون جا مرده از لجش گفته تو شماره ی این دختره رو برام گیر بیار خانومه هم گفته اول تو من رو با این پسره اشنا کن
باشه منم شماره ی دختره رو بهت می دم
و بعد همون موقع خانومه قهر کرد و رفت
چند ماه میگذره و خانومه شوهرش رو با یک خانومه دیگه ای می بینه و از هم جدا میشن
این پست یک داستان خیالی نیست و واقعیت داره
حالا یکی از جملات امام خامنه ای یادم اومد که فرموده بودند:
ماهواره واقعا گنداب فسادی است
که تیر های زهر آگین خود را که به سمت ملت ها و کشور ها هدف می گیرد
در حالی که وجود اسامی برخی از نمایندگان مجلس در میان بورسیههای غیرقانونی تلویحا تایید شده است، اخبار پشت پرده دیگری نیز از این جریان به گوش میرسد؛ از جمله وجود نام برخی از مسئولان دانشگاهی در بین این اسامی و از جمله معاون آموزشی یکی از دانشگاههای بزرگ کشور. این در حالی است که همزمان سه نفر از اعضای کمیته ۵ نفره رسیدگی به این موضوع در مجلس نیز خواهان مختومه شدن این پرونده هستند و معتقدند که وزارت علوم در این خصوص خبرسازی کرده است.
به گزارش شریان نیوز ، در حالی که وجود اسامی برخی از نمایندگان مجلس در میان بورسیههای غیرقانونی تلویحا تایید شده است، اخبار پشت پرده دیگری نیز از این جریان به گوش میرسد؛ از جمله وجود نام برخی از مسئولان دانشگاهی در بین این اسامی و از جمله معاون آموزشی یکی از دانشگاههای بزرگ کشور. این در حالی است که همزمان سه نفر از اعضای کمیته ۵ نفره رسیدگی به این موضوع در مجلس نیز خواهان مختومه شدن این پرونده هستند و معتقدند که وزارت علوم در این خصوص خبرسازی کرده است.
آخرین تحولات در خصوص پرونده بورسیههای غیرقانونی در وزارت علوم حکایت از آن دارد که علاوه بر برخی نمایندگان مجلس هشتم و نهم، نام تعدادی از مدیران دولتی و مهمتر از آن مسئولان دانشگاههای کشور در دوره محمود احمدینژاد نیز در این پرونده دیده میشود.
جواد هروی یکی از اعضای کمیته بررسی این پرونده در مجلس تایید میکند که تعداد نمایندگانی که در مجلس نهم توانستهاند از این «رانت» دولت محمود احمدینژاد استفاده کنند بیش از ۱۰ نفر است. وی همچنین میگوید چیزی در حدود همین تعداد هم در مجلس هشتم از امکانی که در وزارت علوم دولت احمدینژاد برای بورسیه شدن فراهم شده بود، استفاده کردهاند. با این حال، هروی توضیح میدهد که موضوع وجود نام برخی نمایندگان در لیست این بورسیهها فقط به همین مورد ختم نمیشود.
به گفته این عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، موضوع اصلی این است که درصد زیادی از این نمایندگان به همراه چند نفر دیگر از نزدیکان و اعضای خانواده خود توانستهاند از این موقعیت سود ببرند. هروی میگوید در برخی موارد مربوط به نمایندگان مجلس کسانی هستند که با ۷ یا ۸ نفر از خانواده و بستگان خود توانستهاند از این دست بورسیهها دریافت کنند.
اما موضوع بورسیههای غیرقانونی دولت سابق ابعاد دیگری را هم شامل میشود که دامنه آن به خود دانشگاهها کشیده شده است. از جمله اینکه برخی افراد با استفاده از همین دست موقعیتهای تحصیلی توانستهاند با اخذ مدارک دانشگاهی به مسئولیتهای قابل توجهی در وزارت علوم دولت سابق برسند. اکنون نام برخی از مسئولان دانشگاههای کشور نیز در لیست این بورسیهها وجود دارد.
به عنوان مثال در این بین میتوان به (م.ر) معاون آموزشی یکی از دانشگاههای مطرح کشور اشاره کرد که با معدل لیسانس حدود ۱۱ و معدل فوق لیسانس حدود ۱۴ توانسته از چنین موقعیتی برخوردار شود. مدارک موجود در پرونده بورسیههای غیرقانونی دولت سابق تایید میکند که فراگیری این دست نمونهها در میان برخی مسئولان و مدرسان دانشگاههای کشور که عموما در بین سالهای ۸۷ تا ۹۲ وارد فضای دانشگاهی شدهاند یا به مسئولیتی در این حوزه رسیدهاند، کم نیست. چه آنکه نام برخی از روسای دانشگاههای شهرستانهای کشور نیز در این لیست آمده است.
از سوی دیگر نام فرزند و مسئول دفتر یکی از وزرای دولت احمدینژاد و نماینده فعلی مجلس نیز در لیست بورسیههای غیر قانونی به چشم میخورد.
گفته میشود این نماینده، یکی از طراحان استیضاح وزیر علوم است که برخی از نزدیکان و وابستگان وی در زمان وزارتش در دولت احمدینژاد نیز به طور خاص مجوز موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی دریافت کردهاند.
پیشتر تایید شده بود که افراد استفادهکننده از این بورسیهها توانستهاند به راحتی به عضویت هیاتهای علمی دانشگاهها در بیایند. در همینباره گزارشها و اسنادی وجود دارد که نشان میدهد فرزندان برخی از مسئولان وزارت علوم دولت سابق هم توانستهاند از این موقعیت ایجادشده منتفع شوند.
در همین حال اما پیگیری این موضوع در کمیته تخصصی که در مجلس تشکیل شده است با شرایط خاصی دنبال میشود؛ بدین معنا که این کمیته تقریبا بدون هماهنگی بین اعضا کار خود را دنبال میکند. اعضای این کمیته که همگی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس هستند عبارتند از عباس مقتدایی، رضا صابری، علیاصغر زارعی، جواد هروی و قاسم جعفری. در میان این ۵ نفر تا کنون عباس مقتدایی که یک نماینده نزدیک به جبهه پایداری است بیشتر در حالت انفعال عمل کرده است و دخالت و مشارکت چندانی در جراین بررسی این سه هزار بورسیه انجام نمیدهد که دلیل آن مشخص نیست.
اما سه نماینده دیگر این کمیته یعنی علیاصغر زارعی، رضا صابری و قاسم جعفری به شدت در پی مسکوت ماندن این پرونده هستند و البته بیشتر هم وزارت علوم را محکوم میکنند که اخبار و اطلاعات نادرستی را منتشر کرده است. از این جمع سهنفره، علیاصغر زارعی عضو جبهه پایداری و رضا صابری و قاسم جعفری نیز نزدیک به تفکر این مجموعه هستند.
به جز هروی در میان ۲۵ عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات تنها حجتالله درویشپور نماینده ایذه است که خواستار پیگیری رانت دادهشده در دولت احمدینژاد به حدود ۳ هزار متقاضی ادامه تحصیل است.
مشکل اصلی در کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس این است که اولا ترکیب این کمیسیون بیش از دیگر کمیسیونهای مجلس به جبهه پایداری نزدیک است و دیگر اینکه نام افرادی چون غلامعلی حداد عادل و محمدمهدی زاهدی در این کمیسیون دیده میشود که به دلایل مدیریتی و مسئولیتی که به ترتیب به عنوان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و همچنین وزیر علوم دولت نهم داشتهاند، با این موضوع مرتبط میشوند.
علاوه بر این نام یک نفر از نمایندگان این کمیسیون هم در فهرست کسانی که از این سه هزار بورسیه استفاده کردهاند به چشم میخورد. از ۲۵ عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ۱۵ نفر یا عضو و یا نزدیک به جبهه پایداری هستند که در نوع خود در کمیسیونهای مجلس بینظیر است.
دستورالعملی که باعث ایجاد زمینه رانت برای استفاده ۳ هزار نفر از بورسیههای غیرقانونی شده، در دوران وزارت محمدمهدی زاهدی که اکنون رئیس کمیسیون آموزش و تحقیات مجلس است، صادر شده است. حدادعادل و زاهدی طی یک ماه اخیر نقشی جدی در پشت پرده هدایت استیضاحکنندگان وزیر علوم و همچنین منتفی کردن بررسی سه هزار بورسیه غیر قانونی داشتهاند. هر چند حدادعادل در نقش میانجی در جلسات هیات رئیسه مجلس و وزیر علوم و استیضاحکنندگان او حضور مییافت اما نهایتا نتوانست نگرانی خود را از منتفی شدن این استیضاح پنهان کند و چند روز پیش صراحتا در جمع اساتید بسیجی دانشگاه از این استیضاح حمایت کرد.
روز چهارشنبه حامد قادرمرزی از اعضای فراکسیون دانشگاهیان مجلس و از معدود اصلاحطلبان بهارستان گفت که برخی افراد دخیل در این سه هزار بورسیه از امضای طرح استیضاح وزیر علوم خودداری کردهاند تا بدین ترتیب نقششان افشا نشود
سعید قاسمی از چهره های دلواپس اخیراً در همایش "خط قرمز" که در انتقاد از مذاکرات هسته ای برگزار شد، اعتراف کرد که ار عکس یادگاری کاندیداهای ریاست جمهوری با حسن روحانی و نوشته پشت سر آنها که ناظر بر اتحاد آنهاست، بیش از دیدن جنایات داعش و سر بریدن های آنها ناراحت شده است.
به گزارش شریان نیوز ، «من بیش از سر بریدنهای داعشیها از این ناراحت شدم که به دعوت رئییس جمهور همه کاندیداهای ریاست جمهوری -از کندترینشان تا تندترینشان- آمده بودند و با هم عکس گرفتند. عکسی که بالایش نوشته بود ما همه با هم هستیم و احتمالاً زیرش هم نوشته بود، نترسید، نترسید!» (رجانیوز؛93/4/25)
احتمالاً جناب قاسمی می خواسته بگوید که در نهاد ریاست جمهوری، شعار دوران ناآرامی های بعد از انتخابات را احیا کرده اند (نترسید،نترسید ما همه با هم هستیم). در حالی که جمله ای که نوشته شده بود این بود: «همیشه در کنار هم هستیم.»
واقعاً وقتی یک نوشته ساده را که همه جا هم منتشر شده ، ابتدا تحریف می کنند و بعد به عجیب ترین شکل ممکن تفسیر ، واقعاً چگونه می توان به صداقت شان اعتماد داشت؟
آیا به نظر آقای دلواپس،باید کاندیداها تا همیشه رو در روی همدیگر بایستند و دعوا کنند؟
حالا در کنار هم بودن مسؤولان نظام جمهوری اسلامی چرا باید به مذاق بعضی ها ،حتی تلخ تر از سر بریدن های داعش هم باشد، سوالی است که در جوابش ، واقعیت ها نهفته است. واقعیت هایی که به ما می گویند چرا عده ای از به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای و رفع تحریم ها نگرانند!
بر روی وانت ها بنرهای بزرگی نصب کردند که نشان می داد این اقلام، کمک های خیریه به نوعروسان نیازمند است، سپس این وانت ها پشت سر هم ردیف شدند و حرکت کردند و سرانجام هر کدام شان در برابر دوربین عکاسان و در و همسایه ها ، جلوی خانه های خانواده های نوعروسان توقف کردند.
به گزارش جنوب نیوز، می گویند: اگر با دست راستت به کسی کمکی کردی ، به گونه ای این کار را انجام بده که دست چپ خودت از آن خبردار نشود.
این یک آموزه انسانی و اخلاقی است و در دین نیز بدان بسیار توصیه شده است. حضرت علی(ع)، کیسه های غذا را شب ها به دوش می کشید و بشت در خانه نیازمندان می گذاشت و مردم ، وقتی به راز کیسه های پشت در پی بردند که علی(ع) شهید شد و کسی نیمه شب برای نیازمندان غذا نبرد.
اخیراً در یکی از شهرهای کشور ، برنامه توزیع جهیزیه بین نوعروسان نیازمند توسط یک نهاد انجام شده است که کاری است بسیار انسانی چه آن که دختران فقیری که برای آغاز زندگی آبرومندشان نیازمند اندک جهیزیه بودند،می توانند با این کمک ها، زندگی مشترک خود را آغاز کنند.
اما نکته عجیب و ناراحت کننده ماجرا این بود که توزیع این کمک ها را نه به طور خصوصی و با حفظ آبروی خانواده های نیازمند ، که با تبلیغات گسترده انجام دادند بدین شکل اقلام جهیزیه هر نو عروس را پشت یک وانت جمع کردند، بر روی وانت ها بنرهای بزرگی نصب کردند که نشان می داد این اقلام، کمک های خیریه به نوعروسان نیازمند است، سپس این وانت ها پشت سر هم ردیف شدند و حرکت کردند و سرانجام هر کدام شان در برابر دوربین عکاسان و در و همسایه ها ، جلوی خانه های خانواده های نوعروسان توقف کردند تا زمین و زمان بدانند که در اینجا نوعروسی وجود دارد که نیازمند جهیزیه است و عده ای خیر، پول جمع کرده و برایش جهیزیه خریده اند.
این یعنی اعطای همزمان جهیزیه و شرمساری به خانواده های نیازمند و از بین بردن نیکی یک عمل خوب.
واقعاً مسؤولان نهادی که این کار را انجام داده اند، با خود چه اندیشیده اند؟ آیا فکر کرده اند فقرا، آبرو ندارند و به بهانه دادن چند قلم کالا، می توانند هر رفتاری که خواستند می توانند با آنها بکنند؟ به چه حقی ، آن دختر بی بضاعت را تا آخر عمر نزد خانواده همسرش سرافکنده می کنند؟
همین هایی که با این همه سر و صدا و آبروریزی، جهیزیه به در خانه های نیازمندان بردند و از صحنه های بارگیری و حرکت و تخلیه عکس ها گرفتند و مردم را جمع کردند که ایها الناس ما داریم به این ها جهیزیه می دهیم، آیا اگر روزی بخواهند از دوست و همکار خود 50 هزار تومان قرض بگیرند، این کار را بین خود انجام می دهند تا نفر سوم آگاه نشود یا این که دوست دارند دوست شان با صدای بلند بگوید:آهای همکاران! این دوستم پول ندارد،من دارم به او قرض می دهم ؟!
کار خیر انجام دادن، یک مرحله از نیکوکاری است ولی چگونگی انجام دادن کار خیر هنری است که اگر به کار بسته نشود، آتش به جان اصل کار نیک می افتد.
متأسفانه باید گفت که چنین مسأله ای فقط در مورد اخیر رخ نداده و بارها شاهد آن هستیم که در شهرهای مختلف، وانت های حامل کمک به نوعروسان نیازمند، رژه خیابانی راه می اندازند و جلوی در و همسایه ، اقلام اهدایی را به خانواده های نیازمندی می دهند تا اگر هم کسی نمی دانست بداند که این نوعروس زندگی اش را با کمک های اعطایی مردم و نهادها شروع می کند!
پایان نوشتار را به ترجمه آیه 264 سوره مبارکه بقره مزین می کنیم، بدان امید که یاد بگیریم کارهای نیک من را با اجرای بد، باطل نکنیم. همچنین از مسوولان انتظار می رود، اجرای شوهای خیابانی و محله ای برای کمک به مستمندان را ممنوع کنند و اجازه ندهند عده ای ولو با نیت خیر هم که شده، آبروی مردم را ببرند:
" اى مؤمنان! صدقات خود را با منّت و آزار باطل نكنيد، مانند كسى كه براى ريا و نماياندن به مردم مالش را انفاق مى كند و به خدا و رستاخيز ايمان ندارد. پس حكايت آن چون تخته سنگى است كه بر آن خاكى باشد و رگبارى بر آن ببارد و خاك آن را بشويد و سنگ را همچنان کشت ناپذير باقی گذارد، چنين کسان از آنچه کرده اند سودی نمی برند... ."
مِنَ الّذِینَ فَرَّقوا دِینَهُم وَ کانوا شِیعاً کُل حِزب بِما لَدَیهِم فَرِحون...
حضور محترم رئیس اقلیم کردستان عراق
مبارز بزرگ و اندیشمند فرهیخته دکتر مسعود بارزانی
بعد از عرض سلام و احترام به جنابعالی و همه ملت بزرگ کرد در جای جای کشورهای منطقه با آرزوی بهره مندی از فضائل ماه مبارک رمضان و همچنین ادای احترام به همه شهدای اسلامی این ملت بزرگ که آوازه در غیرت، جوانمردی و بصیرت اسلامی را مفتخرند، غرض از تحریر، پیش بینی یک فاجعه بزرگ انسانی در منطقه که دست پخت سلطه گران و صاحب قدرتان شرق و غرب می باشد را از حضور جنابعالی بهره مند و امید آن دارم که با بصیرت و عشق ملی آن بزرگوار از وقوع چنین فاجعه ای جلوگیری به عمل آید. اما قبل از ورود به بحث لازم دانستم به عرض عالی برسانم که بنده یک سعادت طلب و فرزندی از آذربایجانم، کسی که اندیشه اش عشق است به ایران، ایرانی که رنگین کمان اقوام بزرگ بوده و مورد تهاجم سلطه گران واقع گردیده و می گردد. لذا از باب احساس تکلیف و متحیر از سکوت و بهت صاحب منسبان و عدم احساس مسئولیت بزرگان دینی در وقایع پیش آمده منطقه، خود را مجبور به تحریر چنین نامه ای به جنابعالی نموده تا مبادا غفلت از خودشناسی، باعث طراحی یک سناریو برای ورود غرب به یک پروژه عظیم و مخرب منطقه ای باشد. مع الوصف امید که با مهرورزی، مطالب حقیر را مورد لطف و بینش عمیق قرار دهید.
سرور ارجمند استحضار دارند که قدرت یک کشور، بیشتر با جمعیت، وسعت و درآمد ناخالص ملی آن عرض اندام می نماید و در طول تاریخ همه مناقشات سرزمینی در جهت توسعه قلمرو حکومت و استفاده از منابع و ظرفیت های آن کشور بوده است. و این یک امر بدیهی است که هرچه یک کشور، از لحاظ جمعیت و وسعت کوچکتر باشد به مراتب قدرت و نفوظ آن در منطقه و حوزه سیاست خارجی کمرنگ و حتی بی اهمیت جلوه می دهد. آنچه که تاریخ به ما نشان داده است طغیان دسیسه های بیگانگان در سلطه و تضعیف قدرتهای منطقه بوده که بعنوان مثال می توان به سرنوشت اتحاد جماهیر شوروی اشاره کرد. زمانی که غرب یارای مقابله با اتحاد جماهیر شوروی را نداشت و برای غلبه بر این امپراطوری بزرگ در صدد فروپاشی و تجزیه آن برآمده و در نهایت با یک تقسیمات از پیش تعیین شده و استقلال بخشی به این کشورهای ذره، توانست هم از سلطه و نفوذ کافی بهره مند گردد و هم زمینه بروز اختلافات مرزی و فرهنگی را در هر زمان لازم و در جهت تضعیف این ملل به سرانجام برساند.
در بحث استراتژی های کلان قدرت های بزرگ برای رسیدن به مقاصد و همچنین جلوگیری از قدرت یافتن رقیبان خود، دست به طراحی و سناریونویسی یک پروژه عظیم ومخرب منطقه ای با اهداف بلند مدت می زنند. و از آنجایی که برهم زنی این اهداف در عمل با قواعد دیپلماتیک حل و فصل می یابد و از طرفی دیگر نظر به اینکه قواعد دیپلماتیک یک سلسله آداب و قوانین ترسیم شده توسط خودشان می باشد طبیعتاً ملتها و کشورهای در حال توسعه در گرداب و مرداب این قدرتها هضم خواهند شد. و در مقایسه با عملکرد قدرتهای بزرگ آنچه که امروزه شاهد آن هستیم به عنوان مثال کشور روسیه برای دستیابی به قدرت بیشتر در صدد احیاء مجدد شوروی سابق می باشد. یا در ایالات متحده آمریکا آیا تا به حال شنیده اید که ایالتی از آمریکا علیرغم داشتن منابع نفتی خواستار استقلال ظاهری باشد؟
علت این پدیده، همان قدرت سرزمینی می باشد و کشورهای توسعه یافته به این اصل واقفند که قدرت در وسعت و جمعیت بوده و حتی در حوزه سیاست خارجی جایگاه و قدرت این چنین کشورهایی به مراتب بیشتر از سایرین می باشد. بنده وقتی به تاریخ 200 سال گذشته ایران به رغم تلخی بسیار که با ترفندها و دسیسه های بیگانگان و سستی پادشاهان بی کفایت می نگرم، با تاسفی سوزناک حداقل با یک حس عاشقانه برای حفظ باقیمانده ایران عزیز جانفشانی می کنم. علیرغم اینکه در نهایت تاسف این وسعت موجود تنها 30 درصد از ایران زمین بزرگ 200 سال قبل می باشد. که برای درک عمیق موضوع لازم می دانم به بخش هایی از این جنایت عظیم که ملتهای بزرگ را از هم دور ساخته و موجبات خصومت را فراهم ساخته اشاره کنم. و دوری امروز ملتها و فرهنگها دست پخت بیگانگان از ناآگاهی ملت زمان خود می باشد...
سرزمین های جدا شده از ایران زمین بزرگ از سال 1813 تا به کنون طی قراردادهای ننگین با روسیه عبارتند از:
1) آران و شیروان با وسعت تقریبی 86600 کیلومتر مربع
2) ارمنستان با وسعت تقریبی 29800 کیلومتر مربع
3) گرجستان با وسعت تقریبی 69700 کیلومتر مربع
4) داغستان با وسعت تقریبی 50300 کیلومتر مربع
5) اوستیای شمالی با وسعت تقریبی 8000 کیلومتر مربع
6) چچن با وسعت تقریبی 15700 کیلومتر مربع
7) اینگوش با وسعت تقریبی 263700 کیلومتر مربع
8) ترکمنستان با وسعت تقریبی 488100 کیلومتر مربع
9) ازبکستان با وسعت تقریبی 447100 کیلومتر مربع
10) تاجیکستان با وسعت تقریبی 141300 کیلومتر مربع
11) بخش های ضمیمه شده به قزاقستان با وسعت تقریبی 100000 کیلومتر مربع
12) بخش های ضمیمه شده به قرقیزستان با وسعت تقریبی 50000 کیلومتر مربع
سرزمین های جدا شده از ایران بر اساس پیمان های ننگین با انگلستان
1) هرات و افغانستان با وسعت تقریبی 625225 کیلومتر مربع
2) بخش هایی از بلوچستان و مکران با وسعت تقریبی 350000 کیلومتر مربع
3) امارات با وسعت تقریبی 83600 کیلومتر مربع
4) بحرین با وسعت تقریبی 694 کیلومتر مربع
5) قطر با وسعت تقریبی 11493 کیلومتر مربع
6) عمان با وسعت تقریبی 309500 کیلومتر مربع
7) عراق با وسعت تقریبی 438317 کیلومتر مربع
و سرزمین های جدا شده از ایران درونی به همراه دو سوم کردستان ها (که در دوره صفوی به اشغال امپراطوری عثمانی درآمده و بعدها در بین سه کشور ترکیه، عراق و سوریه تقسیم گردیده) به مساحت تقریبی 200000 کیلومتر مربع که همگی این کشورها و مناطق در زیر سلطه بیگانگان می باشد. حال از نظر جنابعالی بعنوان یک ایرانی الاصل و صاحب نظر و صاحب نفوذ در منطقه که دسیسه های بیگانگان ما را از هم دور نگه داشته، آیا قدرت و نفوذ ایران در وسعت قلمرویی همه این بخشهای جداشده می توانست در دنیا حرف اول را به کرسی بنشاند یا الان که با زورگوئی و استعمار در صدد تجزیه مابقی آن و حتی کشورهای جدا شده می باشند؟
سرور ارجمند استحضار دارند که یکی از ابزار های تجزیه و تضعیف ملت ها، دامن زدن به اختلافات ایدئولوژیکی و خصومتهای مذهبی ست. و گاهاً علیرغم اینکه خود به جهان وطنی معتقدند مدام بر برتریت قومی، نژادی و فرهنگی سایر ملتها بر همدیگر تاکید دارند. آیا این اقدام از نظر جنابعالی بوی نفاق و سلطه بر ملتها را نمی دهد؟
قدرت های غربی برای سلطه بیشتر بر مناطق جدا شده و نفت خیز و دارای منابع عظیم انرژی، امروزه با تاسیس گروه های تروریستی و انجام عملیات در منطقه، خود را ناجی ملت ها خوانده و از نا آگاهی این ملت ها برای ورود و تجاوز به این مناطق از سازمان خودمختار ملل مشروعیت می طلبند... و علی رغم اینکه دستشان بر همگان عیان شده نمی دانم چرا عبرت بر حاکمان کمی دشوار تر گردیده است...
غرب در 11 سپتامبر 2000 با وارد کردن یک هزینه سیاسی به واشینگتون زمینه تجاوز و غارت را با بهانه جویی و مبارزه با تروریسم خود ساخته شان یعنی بن لادن فراهم ساخت و در نهایت با خواب مشهور آقای بوش، رئیس جمهور وقت ایالات متحده (حضرت مسیح در خواب به من گفت که هم اکنون باید مردم افغانستان را از سلطه تروریست ها نجات داده و بعد هم مردم مظلوم عراق را از سلطه بعثی ها... ) هنوز هم مردم افغانستان و عراق روی آرامش به خود را ندیدند هیچ، مجبور به پذیرش لوایحی هم چون کاپیتالاسیون مشهور نیز می شوند. دامن زدن غرب به اختلافات مذهبی و قومی در مناطق اسلامی با تجهیز گروهک های ضد انسانی، آرامش را از کشورهای منطقه گرفته و هر روز با بهانه و طرحی جدید شاهد فجایع انسانی در سوریه و عراق می باشیم. و از همه بدتر تجهیز یک گروهک ضد انسانی بنام داعش و انتصاب آنها به ملت پاک کرد در صدد انجام یک پروژه عظیم ضد انسانی و اسلامی می باشند که شکر خدا با بصیرت جنابعالی و نامه به مرجع عالیقدر آیت الله سیستانی ریشه نفاق را به مردم معرفی و از هرگونه همکاری با این گروهگ تروریستی اعلام برائت نمودید. اما آنچه که غرب از انجام چنین عملیات ها و پروژه ها در حداقل موضوع نفع می برد ضعیف نگه داشتن و از بین بردن پیشرفت های علمی و صنعتی در دوران ایستادگی چنین ملتهائی است. غرب اگر در تحقق مردم سالاری و حقوق ملت ها صادق بود، ما نباید حمایت غرب از یک کودتای وحشیانه بر علیه دولت قانونی یک ملت در مصر را شاهد می شدیم. دولت مصر هرچه بود با خاست و اراده ملت مصر شکل گرفته بود و با طی یک همه پرسی ملی و قانونی در مصر...
اما هراس غرب از تشکیل چنین مدنیّت در کشورهای در حال توسعه و حتی بیداریهای اسلامی در منطقه ، کام همه ملت ها را به تلخی کشیده و متاسفانه و صد متاسفانه حکومت خود باخته عربستان به لحاظ بی غیرتی و بی بصیرتی ، صندوق حمایت مالی حرکتهای تروریستی و ضدبشری گردیده است. که بنده در چنین شرایطی حسب مسئولیت مراجع تقلید وعلمای جهان اسلام نامه ای را که در ضمیمه این مرقومه بپیوست تقدیم کرده ام، یک بیداری جهادی را در جهت بازدارندگی عربستان از اقدامات ضد بشری ، از مراجع معظم جهان اسلام خواستار شدم که متاسفانه جواب هایی که در پاسخ دریافت نمودم بصیرت علما را بیشتر از مرقومه هایشان می طلبیدم.
به هر حال امروزه ما شاهد درگیری ها و فجایع ضد انسانی در سوریه و عراق می باشیم و از طرفی دیگر نظاره گر تحریک و تشویق ملت بزرگ کرد توسط عناصر بیگانه به اعلام استقلال کردستان در عراق بعنوان یک کشور واحد و ذره، در شرایطی که عراق امروز نیازمند اتحاد وهمدلی همه اقوام و اقلیتهای مذهبی می باشد هستیم. جنابعالی استحضار دارید که عراق فعلی با وسعت تقریبی 437072 کیلومتر مربع و قریب 31 میلیون جمعیت جایگاه خاصی در سازمان ملل و حوزه سیاست خارجی و حتی تامین منافع ملی خود ندارد. حال منطقه موسوم به اقلیم کردستان عراق با وسعت تقریبی 40643 کیلومتر مربع یعنی یک دهم وسعت فعلی عراق و جمعیتی در حدود پنج میلیون ودویست هزار نفر یعنی یک ششم جمعیت فعلی عراق علیرغم وجود منابع نفتی آیا می تواند در مناسبات بین المللی و اختلافات منطقه ای نقش آفرینی کند؟ و آیا میتواند در برابر یک تهاجم خارجی، قدرت وامنیت لازم در دفاع از حوزه قلمرو و ملت خود را داشته باشد؟
کشورهایی که بصورت یک کشور ذره در حال حاضر با بهره مندی از سوخت فسیلی سرپا ایستاده اند به جنابعالی اطمینان میدهم بعد از اتمام این منابع زیرزمینی یا عدم امکان بهره برداری با یک پدیده زیرزمینی از این منابع، همچون برخی کشورهای آفریقائی که علیرغم داشتن معادن غنی ، نیازمند کمک انسان دوستانه برای رفع گرسنگی می باشند خواهند بود....
حال فارغ از موضوع اگر غرب امروز، با اعلام حمایت از تشکیل یک کشور ذره بنام جمهوری کردستان در منطقه خودنمایی می کند، از طرف دیگر به خوبی می داند که تشکیل چنین کشوری نیازمند ایجاد تنش و تجزیه چهار کشور در آینده نه چندان دور با تحریک وشیطنت آنان به نامهای عراق، ایران، ترکیه و سوریه می باشد. و از طرفی دیگر منبع درآمدی برای فروش سلاح های از رده خارج خود به این کشورها.... که در یک بررسی عمیق می توان به این موضوع پی برد که اعظم درآمد نفتی کشورهای منطقه خاورمیانه صرف خرید سلاحهای جنگی و استفاده در اختلافات ایدئولوژیکی بوده که غرب به جان ما انداخته و گرنه شما به عنوان یک شیخ اسلامی و علم آموخته در دامان مرحوم ملا مصطفی بارزانی، آیا مشروعیت چنین کشتارهایی را از قرآن عظیم دیده اید؟ حال آنکه هرگونه جنگ وکشتار در اسلام حرام بوده مگر به دفاع در برابر تجاوز. حال غرب به لحاظ زمینه وجود خاطرات تلخ از دوره های گذشته در خاندان بزرگ بارزانی و ملت بزرگ کرد، استارت فاجعه را امروز از کشور عراق و ملت بزرگی چون اقلیم کردستان زده است و اظهر الشمس است که بعد از استقلال کردستان، درآمد نفتی شما را با تجهیزات نظامی از رده خارج خود معاوضه نموده و با ادعای الحاق کردستان ایران وترکیه وقسمتی از سوریه آغازگر یک تضعیف و فاجعه جدید منطقه ای باشند. چراکه در هیچ کشوری بدون مناقشه و خونریزی، قلمرو سرزمینی تغییر نیافته که اوضاع اوکراین و روسیه نمونه بارز آن می باشد و در حداقل موضوع شما جهت دفاع از حوزه قلمروئی خود نیازمند تشکیل یک ارتش ملی بجای لفظ پیشمرگان کرد با هزینه های نجومی که می تواند اقلیم کردستان فعلی را چندین سال پیش باندازد با صرف تامین و تجهیز ارتش هستید، رقمی شاید نزدیک به درآمد 10 سال نفتی اقلیم کردستان .... حال آنکه ارتش عراق با همه امکانات و تجهیزات نظامی و نیروی هوایی در دفاع از قلمرو سرزمینی و امنیت اقلیم کردستان جانفشانی می کند...
اگر امروز رئیس جمهور رژیم صهیونیستی وکشور فرانسه به همراهی پادشاه اردن پیام حمایت در جهت استقلال کردستان ارسال می کنند اینها طرفدار حقوق ملتها نبوده و ما شاهد براندازی یک همه پرسی مردمی در مصر را توسط همین عناصرشاهدو ناظر بودیم.
حال مقصود اینجانب از ماحصل این نامه به این نکته می باشد. اینکه شما لیاقت حکومت بر کل عراق را دارید درآن شکی نیست، اما تجزیه عراق و تبدیل ملت بزرگ کرد به یک کشور ذره می تواند زمینه ساز یک فاجعه بزرگ انسانی در منطقه و تضعیف شما باشد. و اگر غرب با شما ساز صداقت دارد جنابعالی را به حکومت کل عراق بدون تجزیه آن برساند تا ضمن جلوگیری از تضعیف ملت بزرگ کرد ، روز به روز شاهد پیشرفت و توسعه جامعه اسلامی و این ملت غیرتمند بعنوان یک کشور وسیع باشیم.
جناب دکتر بارزانی، اگر پادشاه اردن امروز کردها را شایسته استقلال می دانند بنده بعنوان فرزندی از دیار آذربایجان شما ملت بزرگ را شایسته حکومت بر کل عراق می دانم تا با بصیرت وهوشیاری و برقراری امنیت ، آرامش و آسایش را به این کشور استعمار زده برگردانید...
اعتیاد در کمین جوانان تکابی ................ منبع سایت شیز
خطر مواد مخدر به شیوه های مختلف جوانان را تهدید میکند؛ اما خطری به مراتب جدی تر از مواد مخدر شناخته شده در بیخ گوش جوانان وجود دارد به نام "ترامادول"
به گزارش فاش انلاین به نقل از شیز؛ از ترامادول با نام اعتیاد خاموش یاد میشود که شاید در روزهای اول به ظاهر علایم اعتیاد را نشان ندهد اما با گذشت زمان و مصرف طولانیمدت، اعتیاد ایجاد میکند.
ترامادول به عنوان داروی مسکن دردهای شدید و متوسط با انحصار تجویز پزشک و فقط در شرایط ضروری، تجویز می شود و مصرف خودسرانه بدون نظارت درمانی سبب اعتیاد مانند وابستگی سخت به مواد مخدر می شود و حتی مصرف خارج از حد آن مرگبار می شود.
در چند سال اخیر در خلأ نبود مراکز تفریحی و سرگرمی در شهر، شاهد رواج مصرف خودسرانه قرص ترامادول در میان جوانان شهرستان تکاب به ویژه دانشجویان هستیم و از طرف دیگر برخی افراد با تصور تقویت خود از آن استفاده می کنند، بدون آنکه به اثرات اعتیادآور آن توجهی کنند.
از این گذشته کسانی که با مصرف این نوع قرص تسکینی نمی یابند به دوزهای بالاتر و قرص هایB2 و تادون روی می آورند.
به علت در دسترس بودن ترامادول ، قیمت نازل آن ، ارائه بدون نسخه در دارو خانه ها و عدم اطلاعات کافی در مورد عوارض سوء مصرف باعث شیوع گسترده مصرف آن شده است و باید مراجع ذیصلاح در این زمینه اقدامی عاجل و فوری انجام دهند.
به گفته ی کارشناسان، دلیل مصرف زیاد این قرص در ایران، آسان در دسترس بودن آن است که میتوان آنرا در هر داروخانه ای فراهم نمود.
متأسفانه کسانی هستند که با تکیه به سابقه داروفروشی خود در شهر تکاب و در پس پرده داروخانه با مجوز رسمی و با سوابق متعدد خرید و فروش مواد مخدر و داروهای خارجی و روان گردان به فروش این قرص ها در تکاب می پردازند که حتی از تذکرات مراجع قضایی و نیروهای امنیتی انتظامی هم هیج باکی ندارند.
متاسفانه این افراد در پناه احکام سبک قضایی و سپر نمودن قشر جوان شهر تکاب پناه گرفته اند و وجود جوانان تکابی را نشانه رفته اند.
گسترش مصرف این دارو در بین جوانان در حالی است که ۱۰۰ میلیگرم ترامادول معادل ۱۰ میلیگرم مرفین خوراکی است و بر همین پایه مورفین موجود در هر قرص ترامادول را می توان برابر با ۶۲ میلیگرم تریاک دانست.
گفته میشود آمار خوردن این قرص در برخی جوانان ایرانی گاه به ۳۰ خشاب در روز میرسد، که این سوءمصرف برای فرد به مراتب کشنده تر از تریاک، حشیش، مواد مخدر سنتی و حتی قرص اکستازی و آمفتامین است.
از پیامدهای مصرف نادرست این قرص میتوان به روانپریشی و اختلال مغزی، دوبینی شخصیتی، ناتوانی در تصمیمگیری، عدم تعادل در راه رفتن و خشکیدهان اشاره کرد. همچنین بیشتر مصرفکنندگان این قرص به افرادی تهاجمی، غیرقابل کنترل و پرخاشگر تبدیل میشوند.
حال می طلبد همه دستگاهای مرتبط همزمان با هفته مبارزه با مواد مخدر با این مهم که باعث ترویج اعتیاد و فساد اجتماعی هستند برخورد قاطع صورت گیرد و که انشاالله شاهد چنین شغل هایی هم نباشیم که هدفش ویران کردن بنیان خانواده است.
انتصاب جنابعالی را به سمت مشاور استاندار و مدیر شورای راهبردی
سوابق ارزشمند جنابعالی در جايگاههاي مختلف مديريت سياسي و اقتصادي استان ، نوید بخش حرکتی نو و تلاش مضاعف و با شتاب بیشتر در خدمت به مردم فهیم ، فرهیخته ، شهید پرور و ولایتمدار استان آذربایجانغربی.
توفیقات جنابعالی را در خدمت به نظام مقدّس جمهوری اسلامی و مردم ولایتمدار استان با بهرهگيري از رهنمودهای مقام معظّم رهبری (مدظله) و تدابیر دولت محترم و استاندار بزرگوار از خداوند متعال خواستاريم.
والسّلام علیکم و علی عبادالله الصّالحین
امیر رضوانی و جمعی از کارشناسان سیاسی و کشاورزی ساکن تهران
سلامی گرم و صمیمانه که از دل یک شهروند تکابی به دور از شهر تکاب از فرسنگها دور حضورتان عرض ادب می نمایمفرماندار گرامی جناب آقای قهرمانی عزیز که اصالتا میاندوابی هستید و نگاهمان به میاندوابیها چنان مردان نیک و موفق و مرد صفت هستندانتخابتان مبارک اما خواستم دردو دلی برایتان نوشته باشم .
البته به حق که شما فرمانداری شایسته و توصیه پذیر نیستید ولی در این راه سخت قدم گمارده و شهرمان راکه دارای صدها شهید و جانباز و رزمنده هست قابل دانسته و زمام امور این شهر را در دست پاک و قلب زلالتانبرای خدمت در نظر گرفته اید.
جناب آقای مهندس قهرمانی بدون اغراق بگویم خودتان باشید و خدایتان از توصیه پذیری افرادی که همیشه به شهرمان ضربه زده اند دوری کنید . خرد فردی عالی اما سعی کنید خرد جمعی رابه آن اضافه کنید . ما در این شهردو گروه داریم که همیشه دنبال منافع فردی و شخصی خودشان هستند . برایشان فرقی نمیکند که چه کسی و کسانینماینده و فرماندار شهر شوند.
در خرد جمعی احساس عمومی هست که تصمیم میگیرد ابزاری اساسی برای همه انسانهاست بویزه مدیران کلان جامعهکه شما فرماندار محترم باشید. در شهرمان تکاب توسعه صنعت ناپایدار است و تکنولوژی جایگاهی در پیشرفت و آبادانی تکابندارد.
و این افراد هستند که تعدادشان به اندازه انگشتان دستان ما نیست که تصمیم میگیرند که چه کسی و کسانی بایدوامهای کلان و کارگاههای صنعتی داشته باشند و این در حالی است که شهرمان دارای جوانانی تحصیلکرده و تواناست که دستشان توی پوست گردوست و برای رسیدن به اهدافشان باید کل ایران رو یوم و لیل دور بزنند.
چرا چون هیچ موقع و هیچ وقت نشده که از خرد جمعی و تصمیمات اجتماعی در شهرمان استقبال شود و فقط و فقط افرادی که لابی داشته و نفوذ فرزندانشان استخدام و یا گاها وامهایشان با بهره های کم و سود دهی زیاد پرداخت شده است.پس فرماندار عزیز برادر قهرمانی که نامتان قهرمان بودن را یدک میکشد امیدوارم با تفکر و اندیشه ای نوین با ایمان به خدا وپیروی از نصایح رهبری در این سال جهاد اقتصادی و مقاومت ملی تکاب را با جوانان و فرهیختگان واقعیش دریابید.
و بتوانید ابزار توسعه اقتصادی با داشتن پتانسیل قوی نیروی جوانی بیشتر در تکاب و استفاده از تحصیلکردگان داخلی در شهرو کوچ کرده هائی که واقعا دلسوزند . استفاده کنید تا این شهر را از رکود اقتصادی نجات دهید و کسانی را که سالهاست مجیز گوی بعضی از مدیران در این شهر هستند را از دور شیرینی آماده دور کنید کسانی که 30 سال هست دارند بر شهرمان حکومت می کنند.
استفاده از نیروهای جدید و انقلابی و آرمانگرا و نسل جوان و میانسالی که فرصت مدیریت به آنها ابدا داده نشده است .چون اکثر مدیران منتخب در شهر مان را نماینده گان محترم انتخاب و معرفی و انتصاب میشود که این در دولت ریاستمحترم جمهوری روحانی انشاله متغیرتر از دولتهای قبلی باشد.
برادر عزیزمان فرماندار محترم قهرمانی به نظز می رسد در حال حاضر شما فرماندهی مقتدر برای شهروندان مظلوممانخواهی بود . که چرخه تولید و صنعت شهرمان که بیمار گونه هست را باید هدایت و رهبری کنید .از نقدها نهراسید و برنامه خودتان را بیشتر در زمینه توسعه اقتصادی و اجتماعی شهرمان قرار دهید و از خرد جمعی استفادهبهینه ببرید و ورزش را هم از ارکان اصلی جامعه بیمارگونه تکاب قرار دهید که جوانانمان به سوی اعتیاد نروند.بنابر این همدیگر را متهم نکنیم چشم بصیرتمان را باز کرده و همت و عزم ملی مان را بار دیگر به دشمن نشان دهیم به همدیگر اعتنا و اعتماد کنیم و برای رسیدن به یک تکنولوژی راهبردی دکترین ملی در شهرمان تکاب نیازمند است.که معانی و درک مشترکی همه شهروندان تکابی داشته باشند تا شاید با وحدت و یکسان سازی کلماتمان آبادانی و اقتصاددر شهرمان پای گرفته و شما فرماندار محترم چنان یک قهرمان شهرمان را بعد از سالها خدمات شایسته ترک کنید.
نویسنده امیر رضوانی کارشناس سیاسی و روابط بین الملل
دیدم شیطان صفتان, برای پاکی قلب معصوم خواهرانم نقشه کشیده اند
دیدم به اسم آزادی جسم؛ انسانیت را به اسارت می کشند تا حیوان بسازند
دیدم عمق نگاه ها را کوتاه می کنند تا آن بالاترین را از یاد همه ببرند
دیدم چادر را نشانه گرفته اند
دریغم آمد نگویم از لذت بی نهایت این انتخاب خدایی
دریغم آمد نگویم از زیبایی بی نهایت این وقار
دریغم آمد نگویم که یک بار امتحان کنید لذت باخدا بودن را
برای خدا انتخاب کردن را
و تیر در چشمان شیطان شدن را
میگویم تا همه بدانند:
خواهرم
چادر مشکی تو
برایت امنیت می آورد
خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟؟؟ خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟؟؟ خانوم خوشــــــگله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟خوشــــگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید! بیچــاره اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می دادتا جایی که چ...
پسر سرزمین من :
دیروز مردان غیور سرزمینم مردانه در میدان میجنگیدند . . .
معلوم هست کجایی ؟؟ خیلی وقت است تو را گم کرده ایم !!!
امروز داری توی آرایشگاه ها ابرو بر میداری ، مو رنگ میکنی ، دماغت را سر بالا میکنی
در جستجوی چه هستی ؟!های پسر سرزمین من . . .
دختران سرزمین من نیاز به مردی دارند که محکم باشد ، قوی باشد در سختی ها ،
در دشواری ها همراه و همیارشان باشد آنقدر قوی وغیور باشد که همه دنیا در برابرش کم بیاورد ...
آهای پسر سرزمین من . . .!!! غیرت و مردونگی رو فراموش نکن . . .
حالا خدائی از این رزمندگان خجالت نمی کشد ببینید این رزمندگان با جان و دلشان برا آزادی وجب به وجب خاک سر زمینشان
چه ها که نکردند و خودتان قضاوت کنید بین این و ان را این یکی سرمست از پایداری و گذشت و فداکاری و ایثار و ان یکی خود
را در مقابل دیدگان نامحرمان به عرصه فروش و نیگاه گذاشتن .
وای بر ما که قدر جانبازان و رزمنده گانمان رو نمی دانیم و در هوائی که برای نفس کشیدن یک جانباز شییمیائی هوائی نیست
خیلی ها سر مست از پول و ماشین و شهوات دنیوی نفس مسکشند و دیگر نمیدانند که چقدر دارند جامعه را آلوده میکنند.
درود بر شرف و مردانگی رزمندگان و جانبازان و شهیدانی که گلگون کفن شدند و رفتند پیش معبودشان.
امام خمینی در روز بيستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهريـور 1281 هجرى شمسى ( 24 سپتامپر 1902 ميلادى ) در شهرستان خميـن از توابع استان مركزى ايران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطهر سلام الله عليها, روح الله المـوسـوى الخمينـى پـاى بـر خـاكدان طبيعت نهاد .
او وارث سجاياى آبا و اجدادى بـود كه نسل در نسل در كار هدايت مردم وكسب معارف الهى كـوشيـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمينـى مرحوم آيه الله سيد مصطفى مـوسـوى از معاصريـن مرحـوم آيه الله العظمـى ميرزاى شيـرازى (رض), پـس از آنكه ساليانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فرا گرفته و به درجه اجتهاد نايل آمـده بـود به ايران بازگشت و در خميـن ملجإ مردم و هادى آنان در امـور دينـى بـود. در حـاليكه بيـش از 5 مـاه ولادت امام خمینینمى گذشت,طاغوتيان و خـوانيـن تحت حمايت عمال حكومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را كه در برابر زورگـوئيهايشان به مقاومت بـر خاسته بـود, با گلـوله پاسخ گفتنـد و در مسير خميـن به اراك وى را به شهادت رسانـدنـد.
بديـن ترتبيب امام خمينى از اوان كـودكى با رنج يتيمىآشنا و با مفهوم شهادت روبرو گرديد. وى دوران كـودكـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومنه اش (بانـو هاجر) كه خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آيه الله خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانيف ) بوده است. همچنيـن نزد عمه مكرمه اش ( صاحبه خانم ) كه بانـويى شجاع و حقجـو بـود سپرى كرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزيز نيز محـروم گـرديد .
هجـرت امام خمینی به قـم و تحصيل دروس تكميلـى:
اندكـى پـس از هجرت آيه الله العظمـى حاج شيخ عبد الكريـم حايرى يزدى ـ رحمه الله عليه ـ ( نـوروز 1300 هجـرى شمسـى, مطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمينـى نيز رهسپـار حـوزه علميه قـم گرديد و به سرعت مراحل تحصيلات تكميلى علوم حـوزوى را نزد اساتيد حـوزه قـم طـى كرد.
ازدواج امام خمینی و تشکیل خانواده:
ميرزا محمد ثقفي تهراني در زمان تحصيل در شهر مقدس قم، با حاج آقا روح الله مصطفوي خميني (حضرت امام) كه در آن زمان 27 سال داشت آشنا شد كه همين آشنايي، واسطه ازدواج امام خميني(ره) با بانو ثقفي در سال 1308 شمسي شد.
امام خميني در سال ۱۳۰۸ هجری خورشیدی با خدیجه ثقفی دختر میرزا محمد ثقفی تهرانی ازدواج کرد.برخلاف سنت رایج چند همسری و متعه در بین روحانیان آن زمان، خمینی هیچگاه همسر دیگری و متعه اختیار نکرد و برخلاف رسم آن زمان خمینی در امور منزل به همسرش کمک می کرد.
ثمره اين ازدواج تولد سيد مصطفي، فرزند اول آنها در آذر 1309؛ سيد احمد در 26 اسفند 1324 و خانمها سيده فريده، سيده زهرا و سيده صديقه بود.
پـس از رحلت آيه الله العظمـى حـايـرى يزدى تلاش امـام خمينـى به همراه جمعى ديگر از مجتهديـن حـوزه علميه قـم به نتيجه رسيـد و آيه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعيـم حـوزه علميه عازم قـــم گرديد. در اين زمان, امام خمينـى به عنـوان يكـى از مـدرسيـن و مجتهديـن صـاحـب راى در فقه و اصـول و فلسفه و عرفـــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام خمینی طى سالهاى طولانى در حوزه علميه قـم به تدريـس چنديـن دوره فقه, اصـول, فلسفه و عرفان و اخلاق اسلامـى در فيضيه, مسجـد اعظم, مسجـد محمـديه, مـدرسه حـاج ملاصـادق, مسجـد سلماسى, و ... همت گماشت و در حـوزه علميه نجف نيز قريب 14 سال در مسجـد شيخ اعطـم انصــــارى (ره) معارف اهل بيت و فقه را در عاليترين سطـوح تدريـس نمود و در نجف بـود كه براى نخستيـن بار مبانـى نظرى حكـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولايت فقيه بازگـو نمود .
امـام خمينـى در سنگـر مبـارزه و قيــام:
روحيه مبارزه و جهاد در راه خدا ريشه در بينـش اعتقادى و تربيت و محيط خانـوادگى و شرايط سياسى و اجتماعى طـول دوران زندگى امام خمینی داشته است. مبارزات ايشان از آغاز نـوجـوانـى آغاز, و سير تكاملى آن به مـوازات تكامل ابعاد روحى و علمى امام خمینی از يكسـو و اوضاع و احـوال سياسـى و اجتماعى ايران و جـوامع اسلامـى از سـوى ديگـر در اشكـال مختلف ادامه يـافته است و در ســـال 1340 و 41 ماجراى انجمنهاى ايالتى و ولايتى فرصتـى پـديد آورد تا امام خمینی در رهبـريت قيام و روحـانيت ايفاى نقـش كنـد و بـديـن تـرتيب قيام سراسرى روحانيت و ملت ايران در 15 خرداد سال 1342 با دو ويژگـى برجسته يعنى رهبرى واحد امام خمينى و اسلامـى بـودن انگيزه ها, و شعارها و هدفهاى قيام, سرآغازى ششـد بر فصل نـويـن مبارزات ملت ايران كه بعدها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخته و معرفـى شد
امام خمينـى خاطـره خـويـش از جنگ بيـن الملل اول را در حاليكه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنين ياد مـى كند : مـن هر دو جنگ بيـن المللـى را يادم هست ... مـن كـوچك بـودم لكـن مدرسه مى رفتـم و سربازهاى شـوروى را در همان مركزى كه ما داشتيـم در خميـن, مـن آنجا آنها را مى ديدم و ما مورد تاخت و تاز واقع مى شديـم در جنگ بيـن الملل اول.
پـس از رحلت آيه الله العظمى حايرى ( 10 بهمـن 1315 ه.ش ) حـوزه علميه قـم را خطر انحلال تهديد مى كرد. علماى متعهد به چاره جويى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علميه قـم را آيات عظام : سيد محمد حجت, سيد صدر الديـن صدر و سيد محمد تقـى خـوانسارى ـ رضوان الله عليهم ـ بر عهده گرفتند. در ايـن فاصله و بخصوص پـس از سقوط رضاخان, شرايط براى تحقق مرجعيت عظمى فراهـم گرديد. آيه الله العظمى بروجـردى شخصيت علمـى بـرجسته اى بـود كه مـى تـوانست جانشين مناسبـى براى مرحوم حايرى و حفظ كيان حـوزه باشـد. ايـن پيشنهاد از سـوى شاگردان آيه الله حايرى و از جمله امام خمينـى به سرعت تعقيب شـد. شخص امام خمینیدر دعوت از آيه الله بروجردى براى هجرت به قـم و پذيرش مسئوليت خطير زعامت حـوزه مجدانه تلاش كرد.
امام خمينى در تعقيب هدفهاى ارزشمند خويش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حـوزه علميه را با همكارى آيه الله مـرتضـى حايـرى تهيه كرد و به آيه الله بروجردى (ره) پيشنهاد داد. ايـن طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشـن ضمير حـوزه مورد استقبال و حمايت قرار گرفت .
اما رژيـم در محاسباتـش اشتباه كرده بود. لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى كه به موجب آن شرط مسلمان بودن, سوگند به قرآن كريـم و مرد بـودن انتخاب كنندگان و كانديداها تغيير مـى يافت در 16 مهر 1341 ه.ش به تصـويب كـابينه اميـر اسـد الله علـم رسيـد. آزادى انتخابات زنان پـوششـى براى مخفى نگه داشتـن هدفهاى ديگر بـود. حذف و تغيير دو شـرط نخست دقيقا به منظور قانـونـى كـردن حضـور عناصر بهايـى در مصادر كشـور انتخاب شـده بـود. چنانكه قبلا نيز اشاره شد پشتيبانى شاه از رژيـم صهيـونيستـى در تـوسعه مناسبات ايران و اسرأيل شرط حمايتهاى آمريكا از شاه بـود. نفوذ پيروان مسلك استعمارى بهأيت در قـواى سه گانه ايران ايـن شرط را تحقق مـى بخشيد. امام خمينـى به همراه علماى بزرگ قـم و تهران به محض انتشار خبر تصويب لايحه مزبور پـس از تبادل نظر دست به اعتراضات همه جانبه زدند .
نقـش حضرت امام خمینی در روشـن ساختـن اهداف واقعى رژيـم شاه و گوشزد كـردن رسالت خطير علما و حـوزه هاى علميه در ايـن شـرايط بسيار مـوثـر وكارساز بـود. تلگرافها و نامه ها سرگشاده اعتـراض آميز علما به شاه و اسد الله علـم مـوجى از حمايت را در اقشار مختلف مردم برانگيخت. لحـن تلگرافهاى امام خمينـى به شاه و نخست وزير تند و هشـدار دهنده بود.
بديـن ترتيب ماجراى انجمنهاى ايالتى و ولايتـى تجربه اى پيروز و گرانقدر براى ملت ايران بويژه ازآن جهت بـود كه طى آن ويژگيهاى شخصيتـى را شناختنـد كه از هر جهت براى رهبـرى امت اسلام شايسته بـود. با وجـود شكست شاه در ماجـراى انجمنها, فشار آمركا بـراى انجـام اصلاحـات مـورد نظر ادامه يافت. شاه در ديماه 1341 هجـرى شمسى اصـول ششگانه اصلاحات خويـش ر بر شمرد و خـواستار رفراندوم شد . امام خمينى بار ديگر مراجع و علماى قـم را به نشست و چاره جويى دوباره فراخواند .
با پيشنهاد امام خمينى عيد باستانـى نـوروز سال 1342 در اعتراض به اقدامات رژيم تحريـم شد. در اعلاميه حضرت امام خمينى از انقلاب سفيد شاه به انقلاب سياه تعبيـر و همسـويـى شـاه بـا اهـداف آرميكا و اسرايل افشا شده بـود . از سوى ديگر, شاه در مورد آمادگى جامعه ايـران بـراى انجام اصلاحات آمـريكا به مقامات واشنگتـن اطمينان داده بود و نام اصلاحات را انقلاب سفيـد نهاده بـود. مخالفت علما براى وى بسيار گران مىآمد .
امام خمينى در اجتماع مردم, بى پروا از شخص شاه به عنـوان عامل اصلـى جنايات و همپيمان با اسـرأيل ياد مـى كـرد و مـردم را به قيام فرا مـى خواند. امام خمينى در سخنرانى خـود در روز دوازده فرورديـن 1342 شديدا از سكـوت علماى قـم و نجف و ديگر بلاد اسلامى در مقابل جنايات تازه رژيـم انتقاد كرد و فرمود : امروز سكـوت همراهى با دستگاه جباراست حضـرت امام روز بعد ( 13 فـرورديـن 42 ) اعلاميه معروف خـود را تحت عنـوان شاه دوستى يعنى غارتگرى منتشر ساخت . راز تإثير شگفت پيام امام خمينى و كلام امام در روان مخاطبينـش كه تا مرز جانبازى پيـش مـى رفت را بايد در هميـن اصالت انـديشه, صلابت راى و صـداقت بـى شـأبه اش بـا مـردم جستجـو كـرد .
سال 1342 با تحريـم مراسـم عيد نوروز آغاز و با خـون مظلـوميـن فيضيه خـونرنگ شد. شاه بر انجام اصلاحات مـورد نظر آمريكا اصرار مـى ورزيد و امام خمينى بر آگاه كردن مردم و قيام آنان در برابر دخـالتهاى آمـريكـا و خيـانتهاى شاه پـافشـارى داشت. در چهارده فرورديـن 1342 آيه الله العظمـى حكيـم از نجف طـى تلگرافهايى به علما و مراجع ايران خـواستار آن شد كه همگـى به طـور دسته جمعى به نجف هجرت كنند. اين پيشنهاد براى حفظ جان علماوكيان حـوزه ها مطرح شده بود .
حضرت امام خمينى بـدون اعتنا به ايـن تهديـدها, پاسخ تلگراف آيه الله العظمى حكيـم را ارسال نمـوده و در آن تإكيد كرده بـود كه هجرت دسته جمعى علما و خالـى كـردن حـوزه علميه قـم به مصلحت نيست .
امام خمينـى در پيامـى( به تايخ 12 / 2 / 1342 ) بمناسبت چهلـم فاجعه فيضيه بـر همـراهـى علما و ملت ايران در رويارويـى سـران ممـالك اسلامـى و دول عربـى بـا اسـرأيل غاصب تـإكيـد ورزيـــد وپيمـانهاى شـاه و اسـرأيل را محكـوم كرد .
قيام 15 خرداد:
ماه محرم 1342 كه مصادف با خرداد بـود فرا رسيد. امام خمينى از ايـن فـرصت نهايت استفاده را در تحـريك مردم به قيام عليه رژيـم مستبد شاه بعمل آورد .
امام خمينى در عصر عاشـوراى سال 1383 هجرى قمـى( 13 خرداد 1342 شمسى ) در مدرسه فيضيه نطق تاريخـى خـويـش را كه آغازى بر قيام 15 خرداد بود ايراد كرد .
در هميـن سخنرانى بـود كه امام خمينى با صداى بلند خطاب به شاه فرمـود : آقا مـن به شما نصيحت مـى كنـم, اى آقاى شاه ! اى جناب شاه! مـن به تو نيصحت مى كنم دست بردار از اين كارها, آقا اغفال مى كنند تو را. مـن ميل ندارم كه يك روز اگر بخـواهند تـو بروى, همه شكر كنند ... اگر ديكته مى دهند دستت و مى گـويند بخـوان, در اطـرافـش فكـر كـن .... نصيحت مرا بشنـو ... ربط ما بيـن شاه و اسرأيل چيست كه سازمان امنيت مـى گـويد از اسرأيل حـرف نزنيـد ... مگر شاه اسـرأيلـى است ؟ شاه فـرمان خامـوش كـردن قيام را صادر كـرد. نخست جمع زيادى از ياران امام خمينـى در شـامگاه 14 خرداد دستگيـر و ساعت سه نيمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صـدها كماندوى اعزامـى از مركز, منزل حضرت امام خمينى را محاصره كردند و ايشان را در حاليكه مشغول نماز شب بـود دستگير و سـراسيمه به تهران بـرده و در بازداشتگاه باشگاه افسـران زندانـى كـردنـد و غروب آنروز به زندان قصر منتقل نمـودنـد . صبحگاه پانزده خرداد خبـر دستگيرى رهبـر انقلاب به تهران, مشهد, شيـراز وديگـر شهرها رسيـد و وضعيتـى مشـابه قـم پـديد آورد .
نزديكترين نديم هميشگى شاه, تيمسار حسيـن فردوست در خاطراتش از بكارگيرى تجربيات و همكارى زبده ترين مإموريـن سياسى و امنيتى آمريكا براى سركـوب قيام و همچنيـن از سراسيمگـى شاه و دربار و امراى ارتـش وساواك در ايـن ساعات پرده بـرداشته و تـوضيح داده است كه چگـونه شاه و ژنرالهايـش ديـوانه وار فرمان سركـوب صادر مى كردند .
امام خمينـى, پـس از 19 روز حبـس در زندان قصـر به زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد .
با دستگيرى امام خمينى و كشتار وحشيانه مـردم در روز 15 خـرداد 42, قيام ظاهرا سركوب شد. امام خمينى در حبـس از پاسخ گفتـن به سئوالات بازجـويان, با شهامت و اعلام اينكه هيئت حاكمه در ايـران و قـوه قضأيه آنرا غير قانـونـى وفاقـد صلاحيت مـى داند, اجتناب ورزيد. در شامگاه 18 فرورديـن سال 1343 بدون اطلاع قبلـى, امام خمينى آزاد و به قـم منتقل مـى شـود. به محض اطلاع مردم, شادمانى سراسر شهر را فرا مـى گيرد وجشنهاى باشكـوهـى در مـدرسه فيضيه و شهر به مـدت چنـد روز بـر پا مـى شـود . اوليـن سالگـرد قيام 15 خـرداد در سال 1343 با صـدور بيانيه مشتـرك امام خمينـى و ديگر مراجع تقليد و بيانيه هاى جداگانه حـوزه هاى علميه گرامـى داشته شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.
امـام خمينـى در هميـن روز ( 4 آبـان 1343 ) بيانيه اى انقلابـى صادر كرد و درآن نـوشت : دنيا بـدانـد كه هر گرفتارى اى كه ملت ايـران و ملل مسلميـن دارنـد از اجـانب است, از آمـريكاست, ملل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـريكـا خصـوصـا متنفــر است ... آمـريكـاست كه از اسـرأيل و هـواداران آن پشتيبـانـى مـى كنـد. آمريكاست كه به اسرأيل قـدرت مـى دهـد كه اعراب مسلـم را آواره كند. افشاگرى امام خمينى عليه تصـويب لايحه كاپيتـولاسيون, ايران را در آبـان سـال 43 در آستـانه قيـامـى دوبـاره قرار داد .
از طـرف ديگـر به مـوجب سنـدهـايـى كه بعد از پيــــروزى انقلاب اسلامـى منتشر شد, كسانـى همچـون آقاى شريعتمدارى در ايـن زمان ( آبان 43 )از مـوقعيت و نفـوذ خـود استفاده كرده و كـوشيدنـد تا طـرفـداران خـويـش را وادار به سكـوت و عدم حمايت از دعوت امام خمينى نمايند . سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهاى مسلح اعزامـى از تهران, منزل امام خمينى در قـم را محاصره كردند. شگفت آنكه وقت باز داشت, هماننـد سال قبل مصادف با نيايـش شبـانه امام خمينـى بـود .حضرت امام خمينى بازداشت و به همراه نيروهاى امنيتى مستقيما به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با يك فروند هـواپيماى نظامى كه از قبل آماده شده بـود, تحت الحفظ مامـوريـن امنيتى و نظامى به آنكارا پـرواز كـرد. عصـر آنـروز ساواك خبـر تبعيـد امام خمينى را به اتهام اقـدام عليه امنيت كشـور ! در روزنـامه ها منتشـر سـاخت.
عليرغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تظاهرات در بازار تهران, تعطيلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامه ها به سازمانهاى بيـن المللـى و مـراجع تقليـد جلـوه گـر شد.
اقامت امام در تركيه يازده ماه به درازا كشيد در ايـن مدت رژيم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقاياى مقاومت را در ايران در هـم شكست و در غياب امام خمينـى به سرعت دست به اصلاحات آمريكا پسند زد. اقامت اجبارى در تـركيه فـرصتـى مغتنـم بـراى امام بـود تا تـدويـن كتـاب بزرگ تحـريـر الـوسيله را آغاز كند.
تبعيـد امـام خمينـى از تـركيه به عراق:
روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به همراه فرزنـدشان آيه الله حاج آقا مصطفـى از تركيه به تبعيدگاه دوم, كشـور عراق اعزام شدند . امام خمينى پس از ورود به بغداد براى زيارت مرقد أمه اطهار(ع) به شهــرهــاى كاظميـن, سامـرا و كـربلا شتـافت ويك هفته بعد به محل اصلـى اقـامت خـود يعنـى نجف عزيمت كرد.
دوران اقامت طـولانـى و 13 ساله امام خمينـى در نجف در شـرايطـى آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدوديتهاى مستقيـم در حـد ايـران و تـركيه وجـود نـداشت اما مخالفتها و كارشكنيها و زخـم زبانها نه از جبهه دشمـن رويارو بلكه از ناحيه روحانى نمايان و دنيا خـواهان مخفى شده در لباس ديـن آنچنان گسترده و آزاردهنده بود كه امام خمينى با همه صبر و بردبارى معروفـش بارها از سختى شرايط مبارزه در ايـن سالها به تلخى تمام ياد كرده است. ولى هيچيك از ايـن مصـأب و دشـواريها نتـوانست او را از مسيـرى كه آگـاهانه انتخاب كرده بود باز دارد .
امام خمينى سلسله درسهاى خارج فقه خـويـش را با همه مخالفتها و كارشكنيهاى عناصـر مغرض در آبان 1344 در مسجـد شيخ انصارى (ره) نجف آغاز كرد كه تا زمان هجـرت از عراق به پاريـس ادامه داشت .
حوزه درسى ايشان به عنـوان يكى از برجسته تريـن حـوزه هاى درسى نجف از لحـاظ كيفيت و كميت شـاگـردان شنـاخته شـد .
امام خمينـى از بدو ورود به نجف با ارسال نامه ها و پيكهايى به ايران, ارتباط خويـش را با مبارزيـن حفظ نموده و آنان را در هر منـاسبتـى به پـايـدارى در پيگيـرى اهـداف قيام 15 خـرداد فـرا مى خواند . امام خمينى در تمام دوران پـس از تبعيد, عليرغم دشواريهاى پديد آمـده, هيچگاه دست از مبارزه نكشيـد, وبا سخنـرانيها و پيامهاى خـويـش اميـد به پيـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت .
امام خمينى در گفتگـويى با نمانيده سازمان الفتح فلسطيـن در 19 مهر 1347 ديـدگاههاى خـويـش را دربـاره مسأل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطين تشريح كرد و در هميـن مصاحبه بر وجـوب اختصاص بخشـى از وجـوه شـرعى زكات بـه مجـاهـدان فلسطينـى فتـوا داد .
اوايل سال 1348 اختلافات بيـن رژيـم شاه و حزب بعث عراق بـر سـر مرز آبـى دو كشـور شدت گرفت. رژيـم عراق جمع زيادى از ايرانيان مقيـم اين كشـور را در بدتريـن شرايط اخراج كرد. حزب بعث بسيار كوشيد تا از دشمنى امام خمينى با رژيـم ايران در آن شرايط بهره گيرد .
چهار سال تـدريـس, تلاش و روشنگرى امام خمينـى تـوانسته بـود تا حـدودى فضاى حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اينك در سال 1348 علاوه بر مبارزين بيشمار داخل كشـور مخاطبيـن زيادى در عراق, لبنان و ديگـر بلاد اسلامـى بـودنـد كه نهضت امام خمينـى را الگـوى خـويـش مى دانستند .
امـام خمينـى و استمـرار مبـارزه ( 1350 ـ 1356 ):
نيمه دوم سال 1350 اختلافات رژيـم بعثـى عراق و شاه بالا گـرفت و به اخراج و آواره شـدن بسيارى از ايرانيان مقيـم عراق انجاميد. امام خمينى طـى تلگرافى به رئيـس جمهور عراق شديدااقدامات ايـن رژيـم را محكـوم نمود. حضرت امام خمينى در اعتراض به شرايط پيـش آمده تصميـم به خـروج از عراق گـرفت اما حكـام بغداد بـا آگـاهـى از پيـامـدهـاى هجـرت امام خمينى در آن شـرايط اجـازه خـروج نـدادنـد .
سال 1354 در سالگرد قيام 15 خـرداد, مـدرسه فيضيه قـم بار ديگر شاهـد قيام طلاب انقلابـى بـود. فريادهاى درود بر خمينـى ومرگ بر سلسله پهلـوى به مـدت دو روز ادامه داشت پيـش از ايـن سازمانهاى چـريكـى متلاشـى شـده وشخصيتهاى مذهـى و سياسـى مبـارز گـرفتـار زندانهاى رژيم بودند .
شاه در ادامه سياستهاى مذهب ستيز خـود در اسفنـد 1354 وقيحـانه تاريخ رسمـى كشـور را از مبدإ هجرت پيامبر اسلام به مبدإ سلطنت شاهان هخامنشى تغـيير داد. امام خمينى در واكنيشى سخت, فتوا به حرمت استفاده از تاريخ بـى پايه شاهنشاهـى داد. تحريـم استفاده از ايـن مبدإ موهوم تاريخى همانند تحريـم حزب رستاخيز از سـوى مردم ايران استقبال شـد و هر دو مـورد افتضاحـى براى رژيـم شاه شـده و رژيـم در سـال 1357 ناگزيـر از عقب نشينـى و لغو تـاريخ شاهنشاهى شد .
اوجگيـرى انقلاب اسلامـى در سـال 1356 و قيـام مـردم:
امام خمينـى كه به دقت تحـولات جارى جهان و ايـران را زيـر نظر داشت از فـرصت به دست آمـده نهايت بهره بـردارى را كـرد. امام خمينى در مرداد 1356 طـى پيامى اعلام كرد : اكنـون به واسطه اوضاع داخلى و خارجى و انعكاس جنايات رژيـم در مجامع و مطبـوعات خارجى فرصتـى است كه بايد مجامع علمى و فرهنگـى و رجال وطنخـواه و دانشجـويان خارج و داخل و انجمنهاى اسلامـى در هـر جايـى درنگ از آن استفاده كنند و بى پرده بپا خيزند .
شهادت آيه الله حاج آقا مصطفى خمينى در اول آبان 1356 و مراسـم پر شكـوهـى كه در ايران برگزار شـد نقطه آغازى بـر خيزش دوباره حـوزه هاى علميه و قيام جامعه مذهبى ايران بـود. امام خمينى در همان زمان به گـونه اى شگفت ايـن واقعه را از الطـاف خفيه الهى ناميده بـود. رژيـم شاه با درج مقاله اى توهيـن آميز عليه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض به ايـن مقاله, به قيام 19 دى مـاه قـم در سـال 56 منجـر شـد كه طــــى آن جمعى از طلاب انقلابـى به خـاك و خـون كشيـده شـدنـد . شاه عليـرغم دست زدن به كشتارهاى جمعى نتـوانست شعله هاى افروخته شـده را خامـوش كند .
او بسيج نطـامـى و جهاد مسلحـانه عمـومـى را بعنــــوان تنها راه باقيمانـده در شرايط دست زدن آمريكا به كـودتاى نظامـى ارزيابـى مى كرد .
هجـرت امـام خمينـى از عراق به پـاريـس:
در ديدار وزراى خارجه ايران و عراق در نيويورك تصميـم به اخراج امام خمينـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مهر 1357 منزل امام در نجف بـوسيله قـواى بعثـى محاصره گرديـدانعكاس ايـن خبر با خشـم گستـرده مسلمانان در ايران, عراق و ديگـر كشـورها مـواجه شـد .
روز 12 مهر ,امام خمينى نجف را به قصد مرز كـويت ترك گفت. دولت كويت با اشاره رژيـم ايران از ورود امام خمينى به ايـن كشـور جلوگيرى كـرد. قبلا صحبت از هجـرت امام خمينى به لبنـان و يا سـوريه بـود امـا ايشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سيـد احمـد خمينـى ) تصميـم به هجـرت به پاريـس گرفت. در روز 14 مهر ايشان وارد پاريس شدند .
و دو روز بعد در منزل يكى از ايرانيان در نوفل لوشاتـو ( حـومه پاريـس ) مستقـر شـدنـد. مإمـوريـن كاخ اليزه نظر رئيـس جمهور فـرانسه را مبنـى بـر اجتناب از هرگـونه فعاليت سياسـى به امام خمينى ابلاغ كـردنـد. ايشان نيز در واكنشـى تنـد تصـريح كـرده بـود كه اينگونه محدوديتها خلاف ادعاى دمكراسى است و اگر او ناگزير شـود تا از ايـن فرودگاه به آن فـرودگاه و از ايـن كشور به آن كشـور بـرود بـاز دست از هـدفهايـش نخـواهـد كشيـد .
امام خمينى در ديماه 57 شوراى انقلاب را تكشيل داد. شاه نيز پـس از تشكيل شـوراى سلطنت و اخذ رإى اعتماد بـراى كـابينه بختيار در روز 26 ديماه از كشـور فـرار كرد. خبـر در شهر تهران و سپـس ايران پيجيد و مردم در خيابانها به جشـن و پايكـوبى پرداختند .
بـازگشت امـام خمينـى به ايـران پـس از 14 سـال تبعيـد:
اوايل بهمـن 57 خبر تصميم امام خمينى در بازگشت به كشور منتشر شد. هر كـس كه مى شنيد اشك شـوق فرو مـى ريخت. مردم 14 سال انتظار كشيده بـودنـد. اما در عيـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ايشان بـودند چرا كه هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حكومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمينى تصميـم خويـش را گرفته و طى پيامهايى به مردم ايران گفته بـود مى خـواهد در ايـن روزها سرنـوشت ساز و خطير در كنار مردمـش باشد. دولت بختيار با هماهنگى ژنرال هايزر فـرودگـاههاى كشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست.
دولت بختيار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومت نياورد و ناگزيـر از پذيرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمينـى بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد كشـور شـد . استقبال بـى سـابقه مـردم ايـران چنـان عظيـم و غيـر قـابل انكـار بــود كه خبرگزاريهاى غربـى نيز ناگزير از اعتراف شـده و مستقبليـن را 4 تا 6 ميليون نفر برآورد كردند .
سرنگونى نظام شاهنشاهى و پيروزى انقلاب اسلامى 22 بهمن يوم الله:
روز 19 بهمـن 1357 پرسنل نيروى هـوايى در محل اقامت امام خمينى (مـدرسه علـوى تهران) بـا ايشـان بيعت كـردند.
سفارت آمريكا و شـوروى بـوسيله ساواكيها و پـس مانده هاى رژيـم شاه و با تحريك گروهكهاى كمـونيستـى به اصطلاح مجاهدين خلق ( منافقيـن ) در حـركتهاى ايذايـى عليه انقلاب مشـاركت فعال داشتنـد . گـروهك تروريستـى فرقان , انديشمند برجسته و عضـو شـوراى انقلاب , علامه مرتضى مطهرى را در تاريخ 12/2/58 و آيه الله قاضـى طباطبايى 10/ 8/58 و دكتر محمـد مفتح 28/9/58 و حاج مهدى عراقـى و پسـرش 4/6/58 تـرور كـرد و در تـرور آقـايان هـاشمـى رفسنجـانـى و مـوسـوى اردبيلـى نـاكـام مـاند .
كمتر از دو ماه از پيروزى انقلاب نمـى گذشت كه 2 / 98 درصد راى دهندگان در رفرانـدوم 12 فروردين سال 58 در يكـى از آزادتـريـن انتخـابـات تـاريخ ايـران رإى به استقـرار نظام جمهورى اسلامـى دادند و متعاقب آن انتخابات پياپى براى تدويـن و تصـويب قانـون اساسـى و انتخاب نمايندگان مجلـس شـوراى اسلامـى برگزار گرديد .
امام خمينى پـس از پيروزى انقلاب در تاريخ دهـم اسفنـد 1357 از تهران به قـم آمده بود و تازمان ابتلإ به بيمارى قلبى 2 بهمـن 1358 ) در ايـن شهر بود . حضرت امام خمينى پس از 39 روز مداوا در بيمارستان قلب تهران , مـوقتا در منزلى واقع در منطقه دربند تهران ساكـن شد و سپـس در تاريخ 27 / 2 / 1359 بنا به تمايل خـود به منزلـى محقر متعلق به يكـى از روحـانيـون ( حجه الاسلام ) سيـد مهدى امــــام جمارانـى ) در محله جماران نقل مكـان كـرد و تـا زمـان رحلت در همين منزل ماند .
در انتخابات اوليـن دوره رياست جمهورى ايران ( 5 / 11 / 1358 ) و در حاليكه امام خمينـى در بيمارستان قلب تهران بستـرى بـود , آقاى ابـو الحسـن بنى صدر از رقباى خـود پيشـى گرفت . او كه در آستانه پيـروزى انقلاب به كشـور بازگشته بـود بـا سخنـرانيهاى و ارأه كتابهاى خـويـش از خـود چهره اى مـذهبـى انقلابـى و اقتصاد دانى آگاه ارأه مى كرد .
امام خمينى در مراسـم حكم تنفيذ رياست جمهورى وى فرمودند : مـن يك كلمه به آقاى بنى صدر تذكر مى دهم . اين كلمه براى همه است: (( حب الدنيا راس كل خطيئـه)) كيـش شخصـيت آقاى بنى صدر و قدرت طلبـى وى مـانع از بكـار گيـرى ايـن نصيحت شـد. وحدت ملـى با اختلاف افكنيهاى بنـى صدر به مخاطره افتاده بـود .
سرانجام امام خمينى طـى حكمـى كـوتاه در 20 خرداد 1360 بنى صدر را از فرماندهى كل قوا عزل و متعاقب آن مجلـس شوراى اسلامى رإى به بى كفايتى وى داد .
از اين پـس منافقيـن رسما دست به اقدامات براندازى و فعاليتهاى تروريستـى زدندو سران و اعضاى آن در خانه هاى تيمى مخفى شدند . حزب جمهورى اسلامى در رإس حملات تروريستـى منافقيـن قرار داشت . ايـن حزب پـس از پيـروزى انقلاب بـا همت بزرگانـى همچـون حضـرات آقـايان : خـامنه اى , دكتـر بهشتـى , دكتـر بـاهنـر , هـاشمـى رفسنجانى , و موسـوى اردبيلى به منظور سازماندهى نيروهاى مومـن به راه امام خمينى و مقـابله بـا تحـركات گـروهكهاى سياسـى ضـد انقلاب تشكيل شده بود .
آيه الله خامنه اى روز 6 تير ماه 1360 بـر اثر انفجار بمبـى كه منافقيـن در مسجـد ابـاذر تهران كـار گذاشته بـودنـد به هنگـام سخنرانـى مجروح گرديـد . فرداى آن روز فاجعه اى عظيـم به وقـوع پيوست . 72 تـن از كار آمدتريـن عناصر نظام اسلامى و ياران امام خمينى كه در ميان آنان رئيـس ديوانعالى كشـور ( دكتر بهشتى ) , چند تـن از وزرا , تعدادى از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى وجمعى از مسئوليـن قـوه قضـأيه وجمعى از منتفكـريـن و نـويسنـدگان و نيروهاى انقلابـى حضـور داشتند , در مقر حزب جمهور اسلامى بر اثر انفجار بمبى قوى كه عامل نفوذى سازمان منافقيـن كار گذاشته بود , شهيد شدند . دو ماه بعد در روز 8 شهريـور 1360 آقاى محمد على رجايـى چهره محبـوب مردم ايران كه بعد از عزل بنـى صدر از سـوى مردم به رياست جمهورى انتخاب شده بود به همـران حجـه الاسلام دكتر محمـد جـواد باهنـر ( نخست وزير ) در محل كار خـويـش با انفجار بمبى ديگر به شهادت رسيدند .
منافقين در نظر مردم ايران منفورتريـن مجرمينى هستند كه هيچگاه جنايات جانيان مشهور تـاريخ معاصـر ايـران به آنان نمـى رسـد . علاوه بـر شهادت 72 نفر از محبـوبتريـن شخصيتهاى نظام اسلامـى در انفجار مقـر حزب جمهورى اسلامـى وشهادت رئيـس جمهور و نخست وزير ايران , چهره هاى برجسته ديگرى نيز بـوسيله اقـدامات تروريستـى منافقيـن از مردم ايران گرفته شـدنـد كه مـى تـوان از ترور آيه الله صـدوقـى امام جمعه يزد ( 11 / 4 / 61 ) , تـرور آيه الـله دستغيب امام جمعه شيراز ( 20 / 9 / 60 ) , ترور آيه الله مدنـى امام جمعه تبـريز ( 20 / 6 / 60 ) , آيه الله قـدوسـى به همراه سرتيپ دستجردى ( 14 / 6 60 ) و ترور حجه الاسلام هاشمـى نژاد ( 7 / 7 / 60 ) و دهها شخصيت روحـانـى ديگـر نام بـرد كه هـر يك در منطقه اى وسيع از ايران بـر دلهاى مـردم حكـومت داشتنـد و نقـش آفـرينـان نهضت امـام خمينـى بـودند.
جنگ تحميلـى و دفـاع 8 سـالهامام خمينى و ملت ايـران:
شكست طرحهاى برانـداز نظام جمهورى اسلامـى با استفاده از محاصره اقتصادى و سياسـى كه از سـوى آمـريكا در جهان پيگيرى مـى شـد و شكست ايـن كشـور در عمليات صحراى طبـس پـس از اشغال لانه جاسـوس آمريكا , و ناكامى در تجزيه كردستان , هيئت حاكمه ايـن كشور را در سال 1359 به سمت تجربه راه حل نظامى تمام عيار سـوق مـى داد
روحيه قـدرت طلبـى صـدام و خصـومتهاى مـرزى گذشته دو كشـور نيز شرايطـى ا يدهآل براى آمريكا پـديـد مـى آورد تا به صـدام براى تجاوز و ا شغال نظامـى ايران چـراغ سبز داده و فرمان عمليات را صادر كند .
به هـر حـال ارتـش عراق در روز 31 شهريـور 1359 تجـاوز گستـرده تظامى خـويـش را در طول 1280 كيلومتر مرز مشترك از شمالى تريـن نقطه مـرز مشتـرك با ايران تا بنـدر خـرمشهر و آبادان در جنـوب ايران آغاز كرد . همزمان هـواپيماهاى نظامى عراق فرودگاه تهران و منـاطق ديگر را( در سـاعت 2 بعد از ظهر) بمبـاران كـردند.
ارتـش ايران كه بر اثر حـوادث انقلاب به شدت آسيب ديده و از هـم گسيخته بـود , دوران اوليه بـازسـازى خـود را مـى گذراند.
سپاه تازه تإسيـس پـاسـداران انقلاب ا سلامـى كه به فـرمان امام خمينـى تشكيل شـده بود در آغاز راه بـود و نيـرو , تجهيزات , و تجـربه كـافـى در روزهـاى نخست جنگ نداشت.
نخستيـن واكنشهاى امام خمينى واولين پيامها و سخنرانيهاى امام خمينى در رابطه بـا تجـاوز ارتـش عراق از لحـاظ شنـاخت شخصيت وى و نــوع فرماندهـى او بسيار جالب تـوجه است كه در اينجا مجال بازگـويـى ظرافتها و ويژگيهاى آن نيست . امام خمينى بـى درنگ فرمان مقاومت صادر كرد .
قبلا فرمان امام خمينى مبنى بر بسيج عمومى و تشكيل ارتـش بيست ميليونى بـا استقبـال جـوانـان انقلابـى ايـران مـواجه و آمـوزش و اعزام بسيجيـان به جبهه هـا فضـاى ايـران را دگـرگـون سـاخته بــود . مـوفقيتهاى پياپـى رزمنـدگان سپـاه اسلام آثـار شكست را در جبهه بعثيها نمايان ساخت .
انـواع سلاحهاى پيشرفته اى كه حتـى در شـرايط صلح نيز تهيه آنها دشـوار و به چنـديـن سال پيگيـرى و مذاكـره و امتياز دادن نياز داشت به سـرعت در اختيـار صـدام قـرار گرفت.
مـوشكهاى اگزوسه و هواپيماهاى سوپراتاندارد فرانسـوى از آنجمله اند . امام خمينى در شرايطـى دفاع مقدس ملت را هدايت مى كرد كه جمهورى اسلامى رسما از سـوى آمريكا و اروپا تحريـم تسليحاتى شده بود و براى يافتـن يك قطعه هواپيماهايش مى بايست ماهها وقت صرف كند .
سقوط صدام به دست سپاه اسلام كوس شكست چنديـن قدرت بزرگ جهان را در مقابله بـا انقلاب اسلامـى به صـدا در مـى آورد . اينك بـرخلاف گذشته همه تلاشهاى آمـريكا و شـوراى امنيت بـر مسـدود كـردن راه پيشروى رزمندگان ايرانـى و جلـوگيرى از سقـوط صدام متمركز شـده بـود . قطعنامه 598 شـوراى امنيت از تصويب گذشت . ايـن قطعنامه قسمت عمـده نظرات و شرايط قبلـى ايران براى ترك نبـرد را كه از آغاز دفاع خـويـش بر آنها اصرار مـى ورزيد ولـى سازمانهاى بيـن المللـى به اميد پيروزى صدام زير بار نمى رفتند , پذيرفته بـود
ايـن گروه در پايان بررسى به اتفاق آرإ نظر خـويـش را مبنى بر آماده بـودن شـرايط بـراى اثبـات حقانيت جمهورى اسلامـى در دفاع مقـدس 8 ساله و تـرك مخـاصمه بـر اساس مفاد قطعنامه 598 بـود .
پيـام امـام خمينـى معروف به پيـام قبـول قطعنـامه تعبيـر امام خمينـى از پذيـرش قطعنامه به عنـوان جام زهـر خـود حقايقـى ناگفته دارد و حاوى نكات ظريف بسيارى است كه بيان آنها در ايـن مقاله نمـى گنجـد و فقط به ذكر فـرازى از پيام امام خمينىدر ايـن رابطه بسنـده مـى شـود : و اما در مـورد قبـول قطعنامه كه حقيقتا مسئله بسيار تلخ و ناگـوارى براى همه و خصـوصا براى مـن بود , ايـن است كه مـن تا چند روز قبل معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در چنگ بـودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراى آن مـى ديدم ولى به واسطه حـوادث و عواملـى كه از ذكر آن فـعلا خـوددارى مـى كنـم و بـه اميد خـداوند در آينده روشـن خواهد شد و با تـوجه به نظر تمامى كارشناسان سياسى و نظامى سطح بالاى كشور كه مـن به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم , با قبول قطعنامه و آتـش بس موافقت نمودم و در مقطع كنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مى دانـم و خـدا مـى دانـد كه اگر نبـود انگيزه اى كه همه ما و عزت و اعتبار مـا بـايـد در مسيـر مصلحت اسلام و مسلمين قربانى شـود هرگز راضـى به ايـن عمل نمى بـودم و مـرگ و شهادت بـرايـم گـواراتـر بـود.
اما چاره چيست كه همه بايد به رضايت حق تعالى گردن نهيم ومسلـم ملت قهرمـان و دلاور ايـران نيز چنيـن بـوده و خـواهـد بـود ...
از جمله شگفتيهاى دوران طـولانـى دفاع مقـدس ملت ايـران آنكه در تمام ايـن مـدت مردم ايران نشاط خـود را براى سازندگـى و جبران خـرابيهاى به ارث مانده از رژيـم سابق هيچگاه از دست ندادنـد و در هميـن مـدت علاوه بر اداره كامل امـور جبهه ها , طرحهاى بزرگ بازسازى و نوسازى كشـور از پروژه هاى عظيـم سد سازى و راه سازى گرفته تا طرحهاى توسعه اكتشافات و بهره بـردارى نفتـى و تـوسعه نيروگاههاى انرژى و بهسازى امور كشاوزرى و افزايـش دانشگاهها و مراكز تحقيقاتى كشـور و ديگر امـور مربـوط به تـوسعه ملى را با جديت دنبال كردند .
امـام خمينـى در تــــاريخ 4 / 2 / 1368 به منظور اصلاح و تكميل اركان تشكيلات نظام اسلامى طى نامه اى به رئيـس جمهور وقت ( حضرت آيه الله خـامنه اى ) هيئتـى از صـاحب نظران و كـارشنـاسـان را مسئول بررسى و تـدويـن اصلاحات لازم در قانـون اساسـى بـر اساس 8 محور تعيين شده در هميـن نامه نمود . اصلاح مواد مربوط به شرايط رهبـرى , تمركز در قـوه مجـريه و قضأيه و صـدا و سيما و وظايف مجمع تشخيص مصحلت نظام از اهـم ايـن موارد بود . مواد اصلاح شده قـانـون اسـاسـى در تـــــاريخ 12 آذر 1368 ( بعد از رحلت ) به رفرانـدوم عمـومـى گذاشته و با اكثريت مطلق آرإ به تإييد ملت ايران رسيد .
دفـاع از پيامبـر اسلام و ارزشهاى دينـى آخـريـن رويارويـى امام خمينى با غرب:
ماجـراى تـدويـن و انتشار وسيع كتاب مبتذل آيات شيطانـى نـوشته سلمان رشدى و حمايت رسمـى دولتهاى غربـى از آن سر آغازى بر فصل تهاجـم فرهنگى بـود . امام خمينى با تـوجه به دلايل و واقعيتهاى فـوق در تاريخ 25 / 11 / 1367 در ضمـن چند سطر كـوتاه با صـدور حكـم ارتداد و اعدام سلمانى رشدى و ناشريـن مطلع از محتواى كفر آميز ايـن كتـاب , انقلابـى ديگـر بـر پـا كرد.
سالهاى آخر عمر امام خمينى و حوادث ناگوار:
چند حادثه در ايـن سالها اتفاق افتاد كه اثر آن بر روح و خاطرهامام خمينى سنگينى مى كرد . يكى از ايـن حوادث , شهادت مظلومانه حجاج بيت الله الحرام در كنار خانه خدا و در مراسـم حج سال 1366 بود.
در پهنه مسأل داخلى نيز شرايطـى كه منجر به بركنارى قأم مقام رهبـرى از سـوى امام خمينـى ( در تاريخ 8 / 1 / 68 ) گرديـد از جمله حوادث ناگوار ديگر بـود ) امام خمينى درآخريـن نامه اى كه خطاب به وى نـوشت و منجر به پذيرش استعفا و بركنارى او از قأم مقام رهبرى گرديد ايـن نكته را تصريح كرده بـود كه او از ابتدا با انتخاب آقاى منتظرى به عنـوان رهبر آينده نظام اسلامـى مخالف بوده و ايشـان را فاقد طاقت لازم براى پذيرش اين مسئوليت سنگيـن و خطير و مشكل مى دانسته است .
رحلت امـام خمينـى :
در آستـانه نيمه خـرداد سـال 1368 خـود را در آماده ملاقات عزيزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او , در مـقابل هيچ قدرتى خـم نشده , و چشـمانش جز براى او گريه نكرده بـود . سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بيان عطـش لحظه وصال محبوب بـود . و اينك ايـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او , و جانــكاه و تحمل ناپذير بـراى پيروانـش , فـرا مـى رسيد .امـام خمينـى خـود در وصيتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضميرى اميدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جايگاه ابــدى سفر مى كنـم و به دعاى خير شما احتياج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحيـم مى خـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصير بپذيـرد و از مـلت امـيدوارم كه عذرم را در كـوتاهى ها و قصـور و تقصيـرها بـپذيـرنـد و بـا قــدرت و تصميـم و اراده بــه پيش بروند.
ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سيزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود . قــلبـى از كار ايستـاد كه ميليـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـويت احـياء كرده بـود.
************************
**************
روز شمار برخی مبارزات و تبعیدهای حضرت امام خمینى (ره)
16 مهرماه سال 1341
جلسه مهم حضرت امام خمینى (ره) با مراجع قم در رابطه با انجمنهاى ایالتى و ولایتى
11 آذر ماه سال 1341
لغو تصویبنامه ساختگى انجمنهاى ایالتى و ولایتى به دنبال مبارزات پیگیر حضرت امام خمینى (ره) و صدور پیام حضرت امام خمینى (ره) در مورد ختم این غائله
2 بهمن سال 1341
تحریم رفراندوم غیر قانونى و قلابى شاه از سوى حضرت امام خمینى (ره)
2 فروردین ماه سال 1342
فاجعه خونین مدرسه فیضیه به دست عمال رژیم شاه
15 خرداد سال 1342
دستگیرى شبانه حضرت امام خمینى (ره) . قیام تاریخى ملت ایران در اعتراض به دستگیرى حضرت امام (ره)
4 تیرماه سال 1342
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از پادگان قصر به سلولى در عشرت آباد.
21 فرودین سال 1343
سخنرانى تاریخى حضرت امام خمینى (ره) در مسجد اعظم قم پس از آزادى از حبس و حصر.
4 آبان 1343
سخنرانى كوبنده حضرت امام خمینى (ره) به مناسبت طرح اسارتبار كاپیتولاسیون.
این وب سایت تقدیم معلم اخلاق و دانشمند جاوید الاثر محمد حسن رضوانی باد که در جنگهای داخلی در شهرستان سنندج مفقود شد . یادش گرامی باد ونامش همیشه جاوید باد. , و یاد معاون مدرسه ای که در آن درس میخواندم مرحوم فرخ نصر الهی که همیشه بر لبانش لبخنی داشت و چهره ای مهربان وبیاد دبیر تاریخ و جغرافیم در مدرسه راهنمائی شریعتی مرحوم شهید حسن حاجیانپور
.شهرو یاد استاد عزیزم مرحوم سید عبدالرزاق رضویان که پایه گذار راهپیمائی های مدارس شهر تکاب در اول انقلاب بود. و یاد مرحوم معلم سید یحی رضویان یار دیرینه پدرم و مرحوم معلم عزیزمان حسین وظیفه و پهلوان بزرگوار نصرت اله نقدی عزیز مرحوم و همه معلیمین و فرهنگیان گمنام منطقه افشار من شهر تکاب این مرزوبوم آشنا سالها است
جان گرفته کشتی اندر شهر ما
پهلوانی باید اندر ورزش کشتی جوان
همچو تختی بایدت نامت نشیند بر دلان
رستمی و پرچمی هر دو شهید زنده اند
یادشان باقیست بر دلها چو زاد این مو طنند
ملکیان را اسوه باشد ملکیان
نی رود یادش ز دل چون نقش بسته بر دلان
داغ بر دلها نهاد اخلاق خوب قاضیان کند
دل از این جهان و گشت یار غازیان
چون بنی هاشم زنور هاشمی بود وبرفت
نوریان چون نور حق تابید و هم تابنده رفت
باب رضوان را گشودی ای امیر گشته ای بر دام پر دردان اسیر
چشم بر در کی نشان یابی زاو از پدر دوری و دل محزون او
و اما این وبلاگ بیاد تاریخ تکاب و اساتیدی چون پدر عزیزم و شهیدان گرانقدر منطقه وتمامی
دوستداران تاریخ اصیل شهرستان تکاب ایجاد کرده ام.
تكاب به معني آب باريكه و زمين كم آب است. منطقه تكاب داراي ده ها اثر تاريخي قبل وبعد از اسلام است كه از آن جمله ميتوان به تخت سليمان اشاره كرد كه در 45 كيلومتري شمالشرقي آن واقع شده است.
شهر باستاني شيز در آن مكان قرارداشت واحتمالاً به علت فعاليتهاي آتشفشاني كوه زندان در فاصله 105 كيلومتري تخت سليمان، ويران شده و آثاري از آن برجاي نمانده است. نام تكاب تا سال 1316 هجريشمسي تكانتپه (تپه پر ازخار) بوده است.
شهرستان تكاب از شمالغربي به هشترود،از شمالشرقي به زنجان،از طرف غرب به صائيندژ واز جنوب وجنوبغربي به سنندج وسقز واز طرف جنوب شرقي به شهرستان بيجار محدود است و وسعت آن 2523 كيلومتر مربع مي باشد.
بنا و يادمانهاي تاريخي
بالاخانه قزقپان سنگ
در 5 كيلومتري شمال غربي روستاي قزقپان سنگ در سينه كوهسنگي يك مناره جالب توجه وجود دارد كه امتداد آن به دامنه صخره منتهي مي گردد.
زندان سليمان
زندان سليمان بر روي كوهي قرار گرفته كه در قله آن دهانه بزرگي از يك آتشفشان غير فعال وجود دارد. ارتفاع اين زندان مخوف افسانهاي كه ديواره صخرهاي آن كاملاً عمودي است از يكصد متر بيشتر به نظر ميرسد و بویگاز تندي از درون اين چاه عظيم به مشام ميرسد.
زندان سليمان بيشتر به يك دهانه آتشفشاني خفته ميماند و وجود چشمههاي آبگرم معدني در روستاي احمد آباد درپاي همين كوه مويد اين نظر است.
قلعه تخت سليمان
تخت سليمان و مجموعه آثار باستاني و تاريخي آن يكي از مهمترين و مشهورترين مراكز تاريخ و تمدن ايران محسوب ميشود.اين مجموعه در ناحيه تكاب و بر روي يك بلندي طبيعي به ارتفاع 20 متر از سطح دشت احداث شده است.
كليه آثار آن درون يك حصار و ديوار بيضي شكل بنا شده ودر درون دشتي گسترده واقع شده است. حصار بيروني از سنگهاي لاشهاي به ابعاد مختلف و به ضخامت 5 متر، ارتفاع 14 متر و محيط بيروني 1200 متر بنا شده است.
لايه بيروني حصار از سنگهاي تراشدار نماسازي شده و داراي 38 برج دفاعي مخروطي شكل است. بناي ديوار و حصار بيروني متعلق به دوره ساساني است، ولي در دوره ايلخاني نيز ضمن مرمت پارهاي از قسمتهاي فرو ريخته ، دروازه جديدي در مجاورت دروازه جنوبي عهد ساساني احداث گرديد.
در اين مجموعه تاريخي محل شگفت انگيزي به نام زندان قرار دارد كه مشتمل است بر بقاياي معبدي از دوران ماقبل تاريخ و عهد ماد. در اطراف تخت سليمان آب گرمهاي جوشان و حتي چشمههاي سرد وجود دارند كه بسيار جالب توجه و ديدني هستنند. همچنين شكاف بزرگي كه در اثر زلزله پديد آمده از نكات ديدني تخت سليمان است.
قلعه سردار افشار (حسينعليخان افشار)
در ضلع شمال غربي مركز شهرستان تكاب، قلعهاي شامل سه بخش اندروني، بيروني و محل نگهداري احشام در يك مكان خيلي وسيع احداث گرديده بود. اين عمارت در زمان سلطنت ناصرالدينشاه قاجار توسط سردار حسينعليخان افشار در سال 1281 هجري قمري احداث گرديده.
قلعه اربابي يلقون آغاج (چهار باغ)
قلعه يلقون آغاج در اوايل حكومت قاجاريه، با نماي هشت ظلعي منظم در دو طبقه احداث گرديد و داخل عمارت را با كاشيهاي رنگين و نقاشيهاي با ارزش مزين نمودند.
قلعه رشيد الدوله (حسنخان افشار) دورباش
اين قلعه توسط رشيدالدوله در دوره سلطنت شاهان قاجار در ميان باغهاي انگور و درختان ميوه، احداث گرديده است.
دژ ساري قور خان
اين بنا از دوران پيشاز تاريخ، مركز تمدنهاي هزاره اول بوده و از عصر مادها تا دوره ساساني اقوام متعددي در آنجا سكونت داشتهاند. دژ به صورت پشته عظيم سنگي در حاشيه شرقي رودخانه سارق در 600 متري از دره سر بر آورده كه از همه طرف محفوظ و مجزاست و دستيابي به آن مشكل و به اين لحاظ جايگاه امني براي ساكنان آن در ادوار مختلف بوده است.
بقاياي برجهاي ديده باني و دخمههاي صخرهاي با حياط و آبانبارها به فرمهاي چهار گوش منظم و نا منظم و مدور و پلكانها و راهروهاي استوانهاي ارتباطي، قابل ملاحظهاي ميباشد. به احتمال قوي اين محل در دوره غارنشينان مورد استفاده بوده و اهميت خود را در ادوار بعدي نيز حفظ نموده است.
قلعه محمد حسين خان مير پنج دور باش
اين قلعه توسط محمد حسين خان مير پنج در دوره سلطنت شاهان قاجار در روستاي معتدل دورباش احداث گريده است و درحاشيه طولي يكي از ديوارهاي قلعه و قسمت بيروني آن آينه بزرگي نصب نموده بودند كه مشرف به گردنه زرينه اوباتو و دوراهي ديواندره بودكه حركت و عكسالعمل نيروهاي مهاجم و يورشگران را منعكس ميكرد.
دژ بلقيس
روي قلعه جنوبي كوه بلقيس استحكاماتي با نام متداول تخت بلقيس وجود دارد كه ويرانههاي آن در سال 1959 كشف گرديد. تاريخگذاري بنا را به دوره ساسانيان محتمل ميكند.
تپه مجيد
در فاصله 3 كيلومتري شمال شرقي بين تخت و دهكده تارهكند در حوالي قبرستان جديد تپهاي معروف به تپه مجيد وجود دارد كه بر روي آن سفالهايي از دوره ساساني بدست آمده است.
اين مكان وجود احتمالي محوطههاي مسكوني از دوره آتشكده را نشان ميدهد كه از نظر باستانشناسان محل گورهاي دسته جمعي تومولوسها مربوط به هزاره اول قبل از ميلاد است. مجموع گورهاي تومولوس كه به شكل تپه باستاني است، شامل چند هزار گور فرعي ميباشدكه يك گور اصلي را حلقه وار در ميان گرفتهاند.
جاذبه هاي طبيعي
آبهاي گرم احمد آباد
در فاصله 2 كيلومتري شمال غربي روستاي احمد عليا حفرههاي آبگرمي وجود دارد كه بنا به روايت گذشتگان خاصيت دارويي داشته و مورد استفاده عموم قرار ميگيرد.
در ميان چشمه هاي آبگرم احمد آباد در نقاط نزديك آبگرمها، حفرههاي پر از آب سرد نيز وجود دارد كه خاصيت دارويي داشته و مورد استفاده عموم قرار ميگيرد.
اين آبها بعلت داشتن املاح معدني گوناگون بعد از طي مسير در روي زمين رسوباتي به رنگهاي سفيد زرد مايل به نارنجي و در بعضي موارد كاملاً قرمز بر جاي ميگذارد.
غار كهريز
اين غار در كهريز تكاب واقع شده و قطر دهانه آن در حدود 2 متر و طول و عرض آن نيز 3 متر است.
چمن متحرك بدرلو (چمن گلي)
چمن گلي در كيلومتر 17 شمال شرقي شهرستان تكاب و در 3 كيلومتري شرق روستاي بدرلو از دهستان افشار بخش مركزي واقع شده است.
در داخل دره سبز، و درختان چنار و بيد و نيزار و چمن درياچهاي به قطر طبيعي تقريبي 80 متر و با جزيرهاي شناور مملو از ني بقطر 60 متر وجود دارد كه در اثر وزش باد به طرفين حركت ميكند.
زندان برنجه
زندان برنجه در 28 كيلومتري شمال شهرستان تكاب در روستاي برنجه ( برنجك) از دهستان چمن، بخش تخت سليمان و در دامنه كوهي معروف به طويله سليمان واقع شده است.
درياچه خسرو
در وسط آثار باستاني تخت سليمان درياچهاي كه عمق آن حدوداً 110 متر و ابعاد آن80در120 متر است وجود دارد. آب درياچه بصورت چشمه جوشان از اعماق زمين بيرون ميجوشد كه منظره بسيار جالبي دارد.
آب درياچه آهكي و نسبتاً ملايم و غير قابل شرب است و هيچ موجود زندهاي در آن وجود ندارد. وجود اين درياچه فيروزهگون در ميان قلعه و قرار داشتن قلعه در وسط يك سلسله كوههاي دايرهاي شكل، منظرهاي را به وجود آورده كه يكي از عجايب ديدني و تماشايي منطقه ميباشد.
اماكن زيارتي ومذهبي
مسجد جامع تكاب
اين مسجد در سال 1332 هجري قمري به دستور سردار حسينعليخان افشار در زمان سلطنت ناصرالدينشاه بنا گرديده است.
مسجد جامع روستاي اغولبيك
مسجدجامع روستاي اغولبيك به دستور يكي از اربابان محلي در سال 1332 هجري قمري احداث و هم اكنون بعد از گذشت چندين سال از قدمت آن بطور سالم و فاقد آثار ويراني مورد بهره برداري قرار ميگيرد.
كليساي چهار طاق
در شمال غربي و كيلومتر 36 شهرستان تكاب در روستاي چهار طاق پايههاي چهار ستون مخروبه وجود دارد كه در نزد اهالي به كليسا مشهور است. از نظر كارشناسان اين بنا مربوط به دوره ساسانيان بوده و به يك آتشكده شباهت بيشتري دارد. پايه هاي اصلي طاق خراب شده و اطراف آن كه در محل به كليسا معروف ميباشد توسط افراد سود جو براي گنج يابي به كلي ويران شده است.